عرض شد که قریب به اتفاق کارشناسان در بحث ازدواج مردان وجود میل و علاقه به صورت و سیرت همسر را شرط می دانند و این مبنا، پشتوانه دینی دارد. سوالی که مطرح میشود آن است که با این اوصاف، ازدواج های پیامبر اکرم (ص) و امیرمومنان(ع) و برخی پیروان آنها از علماء و عرفاء با زنانی که در صورت و گاهی حتی در سیرت هم سطح بسیار نازلی داشته‌اند چه توجیهی دارد؟ در حقیقت سوال اصلی این است که چگونه میشود شخصیتی همچون علی علیه السلام که نقطه اوج انسانیت و عبودیت عصر خویش بوده میگوید من شوهر زنانی هستم که ارامل هستند، پایمال شده هستند. چطور میشود انسان کامل با کسی همراه شود که او را پایمال شده می بیند و در عین حال مراتب همسرداری همچون عشق و علاقه را هم به جا آورد؟ در جواب باید گفت: درست است که کارشناسان گفته اند وجود میل و علاقه به صورت و سیرت همسر، شرط ازدواج است و این کلام، پشتوانه دینی هم دارد. اما این تمام، مبنای دین نیست. اما این حرف کارشناسی، تمام مبنای دین نیست. مقدّمتاً باید گفت: انسان از منظر دین برای رسیدن به کمال خود، باید مسیر عبودیت را طی نماید. این عبودیت مراحل دارد. مرحله نازله اش همین است که اکثریت دین‌داران در پی آن هستند که تکالیف ظاهریه را انجام دهند. نماز و روزه و خمس و جهاد و... در این مرحله هم افراد بسیار متفاوت عمل میکنند و قصد اطاله نیست. در این مرحله، شخص با خود میگوید: کار میکنم، میخورم، میخوابم، ازدواج میکنم، تفریح میکنم تا بتوانم آرامش بیابم برای انجام عبودیت این مرحله. اما آیا همه کمال آدمی همین است؟ یعنی انجام نماز و روزه و...؟ مراحل بالاتری هم هست که آنها که آنجا را دیده اند به ما میگویند چرا در همان مرحله اول درجا میزنید؟ بیائید بالا ببینید چه خبر است... در آن مراحل دیگر انسان میگوید کار کردن، خوردن، خوابیدن، ازدواج و نماز و روزه و جهاد و همه و همه برای خدا... آنجا بندگی بخشی از زندگی فرد نیست. تمام زندگی فرد است. شخص حتی در خواب و خور هم عَبد میشود. در ازدواج و طلاق و مناسبات دیگر اجتماعی هم عَبد میشود. با توجه به این مقدمه، جواب سوال ابتدائی آسان می‌شود. چطور میشود انسان کامل با کسی همراه شود که او را پایمال شده می بیند و در عین حال مراتب همسرداری همچون عشق را هم به جا آورد؟ ازدواج در این مقام، دیگر تابع مبنای عامّ نیست. چه بسا از روی ترحُّم هم صورت گیرد. چه بسا از روی ایثار هم صورت گیرد. چه بسا از روی تکلیف الهی اجتماعی هم صورت گیرد و... مثال از انبیاء و اولیاء و علماء و صلحاء در این مورد فراوان است و قصد اطاله نیست. نکته ای که بسیار مهم است آن است که به هیچ وجه شخص نباید این امر را سهل بگیرد... حاشا و کَلاّ که شخص بدون فراهم نمودن مقدمات و ایجاد ظرفیت و به فعلیت رساندن استعدادهای نهفته در درونش، وارد این وادی شود که بسی خطرناک است و ممکن است بشود مصداق همان ضرب‌المثل که: آمد ابرویش را درست کند، چشمش را کور کرد. اگر این امر بدون رعایت الزامات انجام شود تبدیل میشود به چاه ویل و باتلاق خیل که تمام وجود شخص را بلعیده و نابود میکند... پ.ن: یکی از وجوه ازدواج با مطلبی است که در بالا بیان شد، اما وجوه دیگری دارد که سابقا اشاره شده و لاحقا هم بحث خواهیم کرد ان شاء الله. 🌺 پایگاه تبیین چندهمسری اسلامی 👇 @chandhamsari_ormavi