حسین سیب سرخی
باغم که بی شکوفه شد سینه چاه کوفه شد
محرم رمزو رازم
کعبه ولادت گاه من مسجد شهادت گاه من
کی میگه بی نمازم
جانم شده بر لب بیا ای دخترم زینب در برابرم
بهر دل بابا به سر کن چادر زهرا من مسافرم
رسم عدو نقض گل و آیینه است
زخم سرم همرنگ زخم سینه است
فزت و رب الکعبه ام باشد گواه
شمشیر کوفه از دل مدینه است
اثر زهر جفا از سر گرفته هوش من
هل أتی گریه کند به پینه های دوش من
ای یتیمان حیدر از روی شما شرمنده است
رو به سردی می گراید گرمیه آغوش من
حیدرم ، حیدرم ، اول غریب عالم
حیدرم، حیدرم ، بر لب رسیده جانم
باغم که بی شکوفه شد سینه چاه کوفه شد
محرم رمزو رازم
کعبه ولادت گاه من مسجد شهادت گاه من
کی میگه بی نمازم
من شمع بی پروانه ام ساقی بی پیمانه ام
خلوت نشین دردم
من پهلوان خیبرم کز اشک خون زخم سرم
گرید به روی زردم
من شاه شب گردم ، حدیث
غربت و دردم نا گفتنی است
من سرِّ یا هویم ، فقط سربسته
می گویم حرمتم شکست
از بعد زهرایم دریغ از دلخوشی
هر دم أجل خواند برایم چاوشی
من کشته شمشیر زهر آگین نیم
کشته علی را صحنه همسر کشی
به خدا بعد نبی سبک شده قبر امام
ذوالفقار گریه به صبرم می کنه کنج نیام
@channel_eshgh