پاییزکه می آیدانگاردنیارابه من میدهند
بادباصدای زیبایش به من یادآوری میکند که زندگی هنوزجریان داردوسکوت در زندگی معناندارد
رنگهای زیبای قرمزوزردونارنجی
به من نشان میدهندکه زندگی پرازرنگ های قشنگ است که فقط بایدچشم باز کنی وآنهاراببینی
صدای شرشربارون ازناودان خانه مرا میبردبه دوران کودکی وگذشته های دورودوست داشتنی🍂
مادرم باشروع سرمابساط کرسی راپهن میکند
لباس های خنک تابستانی راجمع میکنیم وپالتوکلاه وچترمی آوریم
پرده های ضخیم آویزان میکنیم
ومنتظر سرمامینشینیم
گردومیآوریم وبادسته هاون کناربخاری مینشینیم وخاطره میگوییم وگردووبادام مغزمیکنیم برای شب نشینی های طولانی پاییزوزمستان🍂
گاهی ازصبح های پاییزوقتی ازخواب بیدارمیشوم میبینم
همه ی برگهای قشنگ ورنگارنگ محو شده اندوزیر برف به خواب رفته اند
اماهرزگاهی یکی ازآنهابه من چشمک میزندومیخندد
سفیدی برف مراباخودمیبردبه عالم بالا🍂
به آنجایی که سفیدمطلق است وهیچ لکه ی سیاهی نداردوچه زیباست آن سفیدی مطلق وآن سفیدی یکدست🍂
اشعه ی خورشیدکم کم ازلابه لای درختان به ایوان خانه میتابدوصدای چک چک آب شدن برف هاکه ازلب ایوان به پایین میریزدقشنگترین حس دنیاست🍂
مادرم دیگی ازاش رشته ی خوشمزه و پرلبوبرای ظهربرفی روی گازمیگذارد وچه حالی میدهددورهمی بااش وکشک محلی ونعناداغ فراوان🍂
وچه لذیذاست چایی داغ وبرگه ی زردآلو ومغز گردووبادام عصرزیرکرسی گرم🍂
پاییزهمه چیزش قشنگ است
بادهای وزنده وهیاهویش درشب🍂
برگ های رنگارنگش
صدای خش خش برگهازیرپای عابرانش
سرماوبرگ ریزانش
باران های تندوگاهی برف هاویخبندانش
دورهمی هاوخاطراتش
ودریک جمله
پاییزقشنگترین فصل سال است
صانعی