🔸قرار صد و هفدهم 🔸
صبح به صبح، عهدِ عشقم را با تو تجدید می کنم اما...سحرگاه سه شنبه ها که می شود، عهد و پیمانم را جور دیگری زمزمه می کنم...
"اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ..." را طور دیگری فریاد می زنم
و "اللهم اجعلنی من انصاره..." را با خلوص بیشتری اشک می ریزم!
صبح های سه شنبه تا به عصر برسد، دلم صبر و قرار ندارد!
ثانیه ها را دو تا یکی رد می کنم تا به میعادگاه عاشقی برسم!
و آن لحظه ای که خلعت خادمی به تن می کنم و به کار پذیرایی از میهمانانت مشغول می شوم، ردِّ حضورت را در گوشه گوشه ی "بیت المهدی" احساس می کنم!
و چه افتخاری از این بالاتر، که هر سه شنبه خادمِ بیتِ مولای غریبم (عج) باشم و در کارِ پذیرایی از میهمانانش؟!؟
سه شنبه اى ديگر نيز بى حضور نازنين مولايمان (عج) سپرى شد!
اين سه شنبه به تاریخ 15 مردادماه با پذيرايى "خربزه و شربت" ميزبان رهگذران " چهارراه عاشقى " بوديم.
اين هفته نيز با اهداى شاخه هاى "گل مریم" به عابران، عطر انتظار يوسف زهرا (س) را در كوچه پس كوچه هاى شهر پراكنديم.
ويزيت رايگان و واكس صَلواتى هم از ديگر خدمات خدّام المهدى (عج) بود.
🌹نوکری شغلِ شریفیست اگر مولایت...
از تبار علی (ع) و نسل محمد (ص) باشد!
@seshanbe_mahdavi
@kheyrine_ir