چند می ارزم؟!
تیمور گورکانی در اوج قدرت و عظمت و پادشاهی و سلطنتش با لُنگی که به کمر بسته بود و در آن زمان دویست دینار طلا ارزش داشت وارد حمام شد، از پیرمردی که در حمام مشغول شست و شوی خود
بود پرسید: پدر جان قیمت و ارزش مرا میدانی؟ پیرمرد با کمال شجاعت پاسخ داد: آری ؛ امیر تیمور گفت: ارزشم را بگو ؛ پیرمرد گفت:
دویست دینار ؛ تیمور گفت: پیرمرد! فقط لنگ من دویست دینار ارزش دارد ؛ گفت: قربان ارزش شما را با لنگی که به کمر بسته اید حساب کردم!!
آری ؛ اگر انسان از ویژگیهای انسانی تهی باشد و از صفات عالی اخلاقی بهره ای نداشته باشد و محروم از ایمان و عمل صالح زندگی کند و به خلق خدا سودی نرساند با دارا بودن همه عناصر مادی و رزق و روزی ظاهری تهیدست و فقیر و بدبخت است و ارزش و اعتباری برای او نخواهد بود.
#حکایت_داستان
✾•🌿🌺🌿•✾
http://eitaa.com/chashman_montazer1379
✾•🌿🌺🌿•✾