قلم به دست و عمامه بر سر، عبای غربت به بر کشیدی
به سجده رفتی و گریه کردی و انتظار سحر کشیدی
سحر نیامد، سحر نیامد، کسی از آنسوی در نیامد
دلت به درد آمد و چنین شد که ناگهان تیغ برکشیدی
غم هزار و چهارصد سال خستگی را و تشنگی را
شراب کردی و با رفیقان خویش لاجرعه سرکشیدی
قرار این شد مسیر فرداییان نه غرب و نه شرق باشد
طلوع را رنگ خون نوشتی، غروب را شعلهور کشیدی
چه مرد و مردانه عهد بستی، چه مرد و مردانه صبر کردی
چه مرد و مردانه ایستادی و مرد و مردانه پرکشیدی
فدا شدن آخرین مناجات عاشقان است و پاکبازان
فدا شدی تا کسی نگوید که زحمت بیثمر کشیدی
📝
#مهدی_جهاندار
🗓 ۲۷ دی ماه سالگرد شهادت
#شهید_نواب_صفوی و یارانش گرامی باد.
✅
@ShereHeyat
💠فعالان جبهه فرهنگی انقلاب اصفهان
@chashmentezar_ir