انگلستان را بشناسیم. قسمت ( ٣۵). انگلیسی‌ها می دانستند که اخلاق روس ها مانند خرس قطبی می ماند. یعنی شش ماه خوابند و شش ماه بیدار. در آن شش ماه که خواب هستند , آزارشان به کسی نمی رسد و در آن شش ماه که بیدارند, باید تغذیه شوند , در غیر این صورت , وحشیانه به هرجایی حمله ور می گردند. پس سیاست انگلستان بر این شد که در ضیافت چاه های نفت ایران , روس ها را دخیل نمایند, زیرا شمال ایران از دسترس انگلیسی‌هاخارج بود, لذا با چراغ سبز , روس ها را وارد معرکه کردند. در این زمان , شخصیتی طلبه و روحانی به نام یونس , استاد سرابی , مشهور به میرزا کوچک خان , در شهر رشت قیام می نماید و با یاران خود در جنگلهای شمال, با ارتش روسیه درگیر و شکست سنگینی به آن ها وارد می کند و سپس حکومت جمهوری را تشکیل داده و تمام شمال ایران را یک پارچه می نماید و در سر ,حرکت بسوی مرکز سیاسی ایران را می پروراند. دولت انگلستان به سردار سپه, دستور مقابله می دهد و از آنجا که روش انگلیسی ها , فریبکاری می باشد , با پیشنهاد خانه و مسکن در لندن و شایعات, اطرافیان میرزا کوچک خان را جلب نموده و انقلاب جنگل که مدت ٧ سال برایش زحمت کشیده شده بود را به شکست می کشانند. میرزا به طرف کوه های خلخال, راهی و در برف و سرمای شدید ,گرفتار می گردد و توسط خیانتکاران داخلی , در سال ۱٣۰۰ در سن ۴۱ سالگی به شهادت می رسد . با شهادت میرزا کوچک خان و بریدن سر ایشان, نهضت جنگل ناکام می ماند, تا خیال انگلیسی‌های جنایتکار , از شمال ایران راحت گردد و این عملیات را به نفع رضا خان به پایان می رساند تا بعد از آن بتواند او را به پادشاهی برساند. *( روباه پیر استعمار یعنی این)*.