های امر به معروف ونهی از منکر🔸 🔸امام حسن علیه السلام وامام حسین علیه السلام در کنار حوض مسجد مشغول وضو گرفتن بودند برای نماز جماعت 🔸همان لحظه پیرمردی آمد که وضو بگیرد 🔸امام حسن وحسین علیهم السلام به وضو گرفتن پیرمرد نگاه میکردند 🔸متوجه شدند که پیرمرد دارد اشتباه وضو میگیرد 🔸هر دو به فکر فرو رفتن.سن پیرمرد بالاتر از آن ها بود و وضوی او اشتباه. باید با رعایت شرط ادب بزرگتری؛خطای او را هم گوشزد میکردند 🔸با هم مشورت کردند که چه کنند 🔸با هم تصمیم گرفتن مسابقه ای بگذارند 🔸به پیرمرد گفتن ما میخواهیم مسابقه بدهیم ولی داور نداریم.شما داور ما میشوید. 🔸پیرمرد خیلی خوشحال شد.گفت بله حتما" 🔸هر دو شروع به وضو گرفتن کردن و به هم میگفتن من برنده هستم حالا ببین 🔸وضویشان تمام و هر دو میگفتن من برنده هستم....من برنده هستم 🔸پیرمرد به علامت تحسین سرش را تکان داد وگفت حقا که فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله و علی ابن ابیطالب علیه السلام وفاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وآله هستید. شما هر دو برنده شدید و به من پیرمرد با احترام و ادب آموختید که تا این سن وضویم را اشتباه میگرفتم. هر دو را بوسید و از آن ها تشکر کرد وامام حسن و حسین علیهم السلام هم خوشحال بودند که هم توانستند احترام سن وسال پیرمرد را نگه دارند وهم با بهترین روش اشکال او را در وضو گرفتن به او گوش زد کنند معروف ونهی از منکر فراموش شده @AMMERIN