🔻علامۀ انقلابی -۵ 🖊مهدی جمشیدی ۱۰. دربارۀ تقسیم‌کار با ولیّ‌فقیه، علامه طهرانی این‌گونه استدلال می‌کرد که در جایی‌که ولیّ‌فقیه با مسأله‌ای مخالف است و ما می‌دانیم که شرایط به شکلی است که ایشان نمی‌تواند اِعمال قدرت کند، بر عهدۀ دیگران است که به عرصه آمده و با روشنگری و تبیین حقایق، به ولیّ‌فقیه در اجرای اسلام کمک نمایند(نور مجرّد، ج۳، ص۲۰۸). این‌گونه نیست که ولیّ‌فقیه، با وجود این‌که ولایت مطلقه دارد، همواره از این امکان برخوردار باشد که قدرتش را اِعمال کند و از انحراف‌ها و خطاها جلوگیری نماید. مسأله‌های اجتماعی، بسیار پیچیده و چندضلعی هستند و متغیّرهای متعدّدی در صورت‌بندی آنها دخالت دارند. کسانی‌که ذهنیّت بسیط و ابتدایی دارند، گمان می‌کنند که ولیّ‌فقیه، باید به محض این‌که هر ناراستی و خطایی را مشاهده کرد، در مقام مواجهۀ مستقیم برآید. نمی‌توان با مسأله‌های اجتماعی، این‌طور مواجهه شد؛ ولیّ‌فقیه، باید شرایط و بسترها را بسنجد و به‌ گونه‌ای عمل کند که در نهایت، مصلحت ورودش بر مفسدۀ آن غالب شود، نه این‌که با رفع یک خطا، چندین ضرر دیگر را پدید بیاورد. بدین‌جهت است که ولیّ‌فقیه، از موضع‌گیری مستقیم و صریح دربارۀ بسیاری از مسأله‌ها، پرهیز دارد و برای فهم مراد و منظور وی، باید اشارات ایشان را دریافت. در اینجاست که باید نیروهای فکری که قدرت تشخیص دارند، به صحنه آمده و به جای او و در امتداد خواستۀ ناگفتۀ وی، موضع‌گیری کنند و جامعه را از ابهام و لغزش دور سازند. کسانی‌که تصوّر می‌کنند برای هر اقدام فکری و تبیینی، باید در انتظار نظر صریح و مستقیم ولیّ‌فقیه نشست و توقع داشت که ایشان دربارۀ جزئیّات و مصادیق، سخن بگوید و آن‌گاه باید نیروهای فکری به میدان بیایند، دچار این پیش‌فرض نادرست هستند که گمان می‌کنند ولیّ‌فقیه در همۀ زمینه‌ها، امکان چنین حضوری را دارد. آری، باید بیّنات و قطعیّات ولیّ‌فقیه را به عنوان چهارچوب در نظر گرفت، اما از آن سو، نباید فهم و عقل را به تعطیلی سوق داد و توقع کنشگریِ حداکثری از ولیّ‌فقیه داشت. ۱۱. پس از رحلت امام خمینی، علامه طهرانی از همان آغاز، به حمایت از آیت‌الله خامنه‌ای پرداختند. ایشان در ابتداى زعامت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند: من ایشان را ندیده‌ام ولى تعریف‌شان را قدیم‌الأیام از مرحوم آیت‌الله مطهرى شنیده‌ام و در این مدّت نیز که متصدى ریاست‌جمهورى بوده‌اند خدمات شایسته‌اى کرده‌اند و آثار «جامعیّت» و «توانایى» و «آگاهى» و «بصیرت» در ایشان مشاهده می‌شود. از روزى که ایشان انتخاب شدند تبعیّت از ایشان همچون آیت‌الله خمینى بر همه «واجب» است(نور مجرّد، ج۳، ص۲۳۴). علامه طهرانی در برابر منتقدان ایشان نیز تصریح کردند مخالفت بعضی از اهل علم با این سیّد عالِم - یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای - از کمال بی‌انصافی است(نور مجرّد، ج۳، ص۲۱۵). ایشان در جای دیگری تأکید کرده‌اند در این زمان که پرچم اسلام به دست آیت‌الله خامنه‌‏اى است و ثقل رهبرىِ امّت اسلام بر دوش ایشان است و با وجود این‌همه مخالفین و دشمنانى که دارند، باید براى ایشان در منبرها دعا کرد، و علاوه بر آن، در مظانّ استجابت دعا و در دل شب‏ها که دعا مقرون به اجابت است براى ایشان دعا کنید تا خداى تعالى، معظّمٌ‏‌له را از خطرات ظاهری و باطنی و کید و مکر دشمنان و مخالفین، مصون بدارد و ایشان بتوانند در سایۀ عنایات و تأیید و نصرت پروردگار، حافظ احکام اسلام باشند(نور مجرّد، ج۱، ص۱۹۹). همچنین علامه طهرانی، اعتبار و وجاهت اسلام را به ایشان گره زدند و گفتند امروز، عَلَم اسلام در دست حضرت آیت‌الله خامنه‌اى است و تعظیم ایشان، تعظیم اسلام و تضعیف ایشان، تضعیف اسلام است و هر سخن و عملى که منجر به تضعیف ایشان شود، «حرام مُسلّم» و «معصیت کبیره» است و گناهى است که بخشوده نمى‌شود، مگر این‌که صاحب آن سخن و آن عمل، تدارک کرده و هر کس را که نسبت به ایشان بدبین نموده و حکومت اسلام را در چشم وى تضعیف نموده اصلاح کند و تصوّر باطل او را تصحیح نماید(نور مجرّد، ج۳، ص۲۳۸). تعبیر «تضعیف»، تعبیر بسیار لطیفی است که با «مخالفت» و «معارضه» و «فتنه‌گری»، تفاوت فراوان دارد و چه‌بسا عملی که در ظاهر، اصطکاک و تضادی ندارد، با یک یا چند واسطه، منجر به تضعیف گردد. با این‌همه، ایشان حتی تضعیف ولیّ‌فقیه را نیز حرام مُسلّم و معصیت کبیره می‌دانند. دراین‌حال، روشن است که حکم کسانی‌که فتنه‌انگیزی می‌کنند و آشکارا، به مخالفت با ولیّ‌فقیه می‌پردازند و جامعه را بر ضد ایشان، تحریک و تهییج می‌کنند چیست. ما در دهه‌های گذشته، چنین تجربه‌هایی داشته‌ایم که نیروهایی از درون نظام سیاسی، فتنه افکنده‌اند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60