🔷 توبه يقظه مى خواهد، بيدارى مى خواهد. آگاهى مى خواهد. و گرنه مثل توبه هاى من است كه در روايت آمده استغفار كسى كه به گناه مشغول است حكم استهزاء را دارد و خود گناه ديگرى است.
🔷 من آنجا كه استغفار مى كنم و در دلم خود را مقصر نمى دانم، تنها به تقليد مى گويم از گناهان من بگذر و بر من رحم كن. و اگر بخواهم محاسبه اى بنمايم و در دفتر يادداشتم چيزى بنويسم از غيبتها و فحشها و گناههاى درشت درشت شروع مى كنم.
🔷 در حالى كه مى توانم در خوبى هايم دست بكار شوم و با توجه به «حاسِبُوا انْفُسِكُمْ»، بررسى كنم كه اين خوبى ها با چه نفسى و چه انگيزه اى همراه بوده و اين اعمال از چه عواملى تغذيه كرده است. اين طور بهتر مى توانم به نتيجه برسم، چون به زودى از خوبى هايم استغفار مى كنم كه مى بينم محاسن من مَساوى هستند و حقايق من دعاوى هستند. خوبى هاى من، بدى و حقيقتهاى من، ادعا و حرف هستند. چه رسد به بدى هايم و حرفهايم.
🔷 اين يك راه كه در خوبى هايم به انگيزه هاشان توجه كنم تا گرفتار غرور خوبى هايم نشوم كه ما از آنجا كه فكر نمى كنيم گزيده مى شويم و سيلاب از نقطه هاى ضعف ما، ما را به ويرانى مى كشاند و نقطه هاى قدرت ما را هم با خود مى برد و قصر آرزوهاى ما را به آب مى دهد.
🔷 راه ديگر، توجه به اين نكته است كه من چگونه مديريت كرده ام و با نعمتهايى كه در هر لحظه از ملك تا ملكوت تا مَلَك، در اختيار من بوده اند روى به چه كسى آورده ام، اين كارخانه ى معظم وجود من با اين همه امكان چه توليد داشته و در برابر طلبها و مطالبه ها، چه جوابى آورده است.
🔷 مسأله اين نيست كه من گناه نكرده ام، كه ظلم نكرده ام، مسأله اين است كه چه توليد كرده ام و چگونه مطالبات خودم را پرداخته ام، در دنيايى كه چشم و گوش من و تمامى اندام من از من مطالبه مى كنند، تمامى دوستان و همسايگان و بستگان من از من مطالبه مى كنند.
🔷 در دنيايى كه به تعبير امام اميرالمؤمنين حتّى چهارپايان و سرزمينها از من مطالبه مى كنند «انَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتّى عَنِ البُقاعِ وَ البَهائِم». كه چرا به آنها نرسيده ام و آنها را در سطح بارورى نياورده ام، در اين دنيا من چه جوابى دارم.
🔷 سالهاى سال همسايه و يا دوست و يا برادر و پدر كسانى بوده ام، در اين مدت در آنها چه تحولى ايجاد كرده ام؟ يك مديريت خوب مديريتى است كه آدمها را به كار مى گيرد و متحول مى كند و از آنجا كه هستند به آنجايى كه بايد باشند و مى توانند باشند، منتقل مى سازد.
🔷 در حالى كه من از فرزندم براى خودم پادويى ساخته ام و از دوستم براى خودم اعتبارى و از همسرم براى خودم وسيله اى و همه را به سوى خودم دعوت كرده ام و در خودم نگاه داشته ام و نگذاشته ام كه به لياقتهاى خود و توانايى هاى خود دست بيابند حتّى اگر لازم باشد از من جدا شوند و از من سفر كنند و از من فاصله بگيرند. و حتّى در برابر من بايستند.
📚 قیام، ص ۱۸۴
🆔👉
@cheshmeyejarie