❤️ کی مستقل؟‌ کی وابسته؟ روایت همسر شهید داریوش رضایی نژاد از وابستگی و دلبستگی به همسرش پیش و پس از شهادت من از آن دسته خانم‌هایی بودم که همیشه شعار می‌دادم خانم باید مستقل باشد و بتواند از پس زندگی بربیاید؛ اما در امور خارج از خانه به‌شدت به داریوش وابسته بودم. آن‌قدر که وقتی جلوی بانک هم که می‌رفتیم داریوش برای من از عابربانک پول می‌گرفت. داریوش که شهید شد، رمز اینترنتی عابر بانکم را نداشتم، در واقع اصلاً احساس نیاز نمی‌کردم که بدانم. تا آن زمان حتی یک‌بار هم قبض پرداخت نکرده بودم. تنها کاری که قبل از شهادت داریوش دست‌وپاشکسته انجام می‌دادم، رانندگی بود که انصافاً همین بعداً خیلی به کارم آمد. یادم هست روز اولی که این اتفاق افتاد به همه می‌گفتم من نمی‌توانم. من خیلی آدم ضعیفی هستم. خیلی به داریوش وابسته بودم. این جمله‌ای بود که مرتب تکرار می‌کردم. این استیصال تا چند ماه با من بود. تا اینکه روزی مادرم به تهران آمدند و به نقل از دایی‌ام گفتند: «من خواهرزاده‌ام را خوب می‌شناسم. از پسش برمی‌آد!» هیچ‌وقت این را نگفتم اما این جمله مرا تکان داد و با خودم گفتم وقتی دیگران از من این توقع را دارند، باید بتوانم. یا یک هفته بعد از شهادت وقتی پدرم از من سؤال کرد «بابا یک سؤال ازت دارم. می‌توانی از تهران تا آبدانان را رانندگی کنی؟» گفتم «بابا نگران نباش من می‌توانم.» حالا این در حالی بود که یک متر هم در جاده رانندگی نکرده بودم.» 💓 شهدا 🆔 @Clad_girls