●هوش مصنوعي artificial intelligence هوش مصنوعي دانش ساخت رايانه‌هايي است كه بتواند كارهايي را انجام ‌دهد كه انجام آن توسط انسان نياز به هوشمندي و شعور دارد. تحقيقات انجام شده در هوش مصنوعي عمدتاً متمرکز بر يادگيري، حل مسئله، ادراك، پردازش زبان بوده است. با پيشرفتهايي كه در زمينة هوش مصنوعي و توليد سامانه هاي هوشمند به دست آمده است مي توان بين شناخت طبيعي و شناخت مصنوعي پيوند بر قرار کرد. وسايل ارتباطي و واسطهايي كه امروز براي جبران كاستيهاي شناختي تجربه می شود اين اميد را زنده ساخته است كه بتوان در آينده بخشي از اين كاستيها را ترميم كرد. از جمله استفاده از رايانه هايي است كه معلولين مي توانند با امواج مغزي خود آنرا اداره كنند و مثلاً مطالب خود را بدون استفاده از انگشتان خويش بر روي آن تايپ کنند، يا رايانه هايي كه امواج مغزي فرد معلول را به كلام تبديل مي نمايد. توليد دست و پاي مصنوعي نيز دست آورد ديگر دانشمندان علوم شناختي است كه با اتصال به سلسله اعصاب فرد مي تواند فقدان عضو او را جبران کند. برخي از دانشمندان علوم شناختي پيش بيني مي كنند كه با كمك دانشمندان هوش مصنوعي بتوانند رايانه هايي بسازند كه ايده ها را درك كند و به پردازش معنايي بپردازد، رايانه هايي كه هوشهاي چندگانه را تشخيص دهند و به رفع ضعف فرد در يك هوش خاص كمك كنند، رايانه هايي كه بتوانند به معناي واقعي كلمه با انسان مكالمه كنند و درك متقابل داشته باشند. هوارد گاردنر مجموعه اين مداخلات را مداخلات نرم افزاري و سخت افزاري مي نامد. با اين گونه مداخلات نرم افزاري و سخت افزاري مي توان آينده جالبي را تصور كرد. تصور كنيد دنياي آينده چگونه خواهد بود اگر انسان بتواند با دخالت در مغز از طريق كشت و پيوند سلولهاي عصبي، از طريق دستكاريهاي ژنتيك، و از طريق جلوگيري از توليد پروتئينهايي كه كار مغز را مختل مي كند، مغز انسان را كارامدتر سازد. بتواند با روشهاي درماني و ترميمي عصب شناختي كاستيهاي مغز را جبران كند، بتواند با روشهاي شناختي يا نرم افزاري استفاده بهتر از مغز را تضمين نمايد و بالاخره بتواند با استفاده از سامانه هاي مصنوعي كاركردهاي مغز را تقويت كند. در زير به برخي از كاربردهاي هوش مصنوعي اشاره مي شود: شناخت الگو يا ادراك حسي مانند بازشناسي بصري حروف الفبا، بازشناسي گفتار، بازشناسي صدا، بازشناسي چهره. ارتباط مغز و رايانه (BCI)که ممکن است از طريق آن به صورت يک سويه و يا دو سويه بين رايانه و مغز اطلاعات مبادله گردد. مطالعات BCI بيشتر بر روي ابزارهاي کاشته شده در مغز حيواناتي انجام شده است که دچار نقص حرکتي، بينايي و يا شنوايي بوده اند، ولي در سالهاي اخير در مورد انسانهايي که دچار نقص بينايي، شنوايي و يا حرکتي شده اند نيز کاشت ابزار صورت گرفته است. طراحي اين ابزارها بر اساس مطالعات علم اعصاب شناختي صورت مي گيرد. بر اين اساس، مغز با ابزاري که بتواند از نظر دريافت و ارسال سيگنالها به آن کمک کند سازگار مي‌شود و بدين ترتيب، اندامهاي مصنوعی از طريق ابزارهاي رايانه ای به نحوی کنترل مي‌شوند که گويی توسط مغز کنترل شده باشند. هدف نهايي BCI آن است که مغز به رايانه وصل شود، به طوری که بتوان قابليتهاي بيشتري را از آن انتظار داشت.