»»﷽«« "داستان کهف الشهدای ولنجک تهران" «رضا پند» مسئول روابط عمومی کهف‌الشهداء در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس، داستان پر فراز و نشیب کهف‌الشهداء را این‌گونه روایت کرده است: سال ۱۳۸۶ اهالی مؤمن محله «ولنجک» درخواست دادند که ما می‌خواهیم در محله خود میزبان شهدا باشیم؛ لذا بعد از چندبار نامه‌نگاری با این موضوع موافقت شد و بعد از این‌که محل خاکسپاری شهدا مشخص شد، مردم نیت می‌کنند که با حضور در مکانی که به‌عنوان محل خاکسپاری شهدا انتخاب شده بود، ۴۰ شب روی این خاک‌ها بنشینند و زیارت عاشورا بخوانند؛ برای این‌که هم خودشان آماده استقبال از شهدا شوند و هم این‌که این مکان از نظر معنوی آماده شود. بعد از این‌که چند شب از این موضوع گذشت، همسایه‌هایی که مشرف به محل تعیین شده برای خاکسپاری شهدا سکونت داشتند، وقتی در آپارتمان‌های خود دیدند که عده‌ای در ساعات پایانی شب در این محل جمع می‌شوند و زیارت عاشورا می‌خوانند، تعجب کرده و بعد از پرس‌وجو، متوجه شدند که قرار است در این محل شهدا خاکسپاری شوند؛ لذا از این موقع، شروع به مخالفت کردند و مسائلی مانند این‌که حق ندارید این‌جا شهید بیاورید، این‌جا قبرستان نیست، قیمت زمین‌های ما پایین می‌آید و این‌جا گَرد مُرده می‌آید و موجب تشنج فرزندمان می‌شود و... را مطرح کردند؛ اما با وجود این بهانه‌ها، مردم به این صحبت‌ها اعتنا نکردند؛ تا این‌که یک روز که یک لودر را برای مسطح کردن زمین محل خاکسپاری شهدا آورده بودند، یک خانمی جلوی لودر خوابید و گفت: «مگر این‌که از روی جنازه من رد شوید که بخواهید این‌جا شهید خاکسپاری کنید.» این موضوعات موجب شد تا متولیان خاکسپاری شهدا با سردار «محمد باقرزاده» رییس وقت بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس تماس بگیرند و از وی کسب تکلیف کنند؛ سردار «باقرزاده» نیز در همین زمینه یک استخاره‌ با قرآن کریم گرفت و بعد از آن، از متولیان پرس‌وجو کرد که آیا در آن اطراف غار وجود دارد؟ متولیان خاکسپاری شهدا نیز بعد از جست‌وجو، غاری را در این اطراف پیدا کرده و موضوع را به سردار «باقرزاده» اطلاع دادند. این غار به صورت طبیعی وجود داشت و قبل از انقلاب هم سازمان زمین‌شناسی برای استقرار تجهیزات لرزه‌نگاری خود، آن را تراش زده و بزرگ‌تر کرده بود؛ اما از آن استفاده خاصی نشده و سال‌ها دست نخورده باقی مانده بود. دلیل این‌که سردار باقرزاده سؤال کرده بود که آیا در آن محدود غار وجود دارد، این بود که در استخاره وی آیه ۱۶ سوره «کهف» آمده بود که می‌گوید « ﷽ و (به آن‌ها گفتیم) هنگامی که از آنان و آن‌چه جز "خدا" می‌پرستند کناره‌گیری کردید، به غار پناه ببرید که "پروردگارتان"(سایه) رحمتش را بر شما می‌گستراند و در این امر، آرامشی برای شما فراهم می‌سازد!» (همین آیه امروز بر سر در ورود کهف‌الشهداء نگاشته شده است). بعد از جریان این استخاره، سردار «باقرزاده» گفت که آخر هفته در حسینیه محله «ولنجک» قرار بگذارید تا مخالفان و موافقان خاکسپاری شهدا بیایند و آن‌جا صحبت‌ها گفته شده و تصمیم‌ها گرفته شوند. آخر هفته موافقان و مخالفان در حسینیه «ثارالله» جمع شدند و سردار «باقرزاده» درباره این‌که اگر در عملیات‌های دوران دفاع مقدس کار‌های ما گره می‌خورد به قرآن پناه می‌بردیم و درباره این موضوع که چرا ما شهدا را از قبرستان‌ها به بطن زندگی مردم آوردیم و... صحبت کرد تا این‌که به موضوع استخاره‌اش درباره خاکسپاری شهدا در ولنجک رسید. بعد از این که سردار «باقرزاده» حرف‌های خود را زد، گفت که من می‌روم و خودتان درباره این موضوع تصمیم بگیرید؛ چراکه شما میزبان شهدا هستید؛ لذا بعد از این که سردار «باقرزاده» رفت، نسبت به خاکسپاری شهدا در آن زمینی که از قبل مشخص شده بود، مخالفت و نتیجه بر این شد که شهدا در این غار خاکسپاری شوند " شادی روح شهدا صلوات " 📚http://eitaa.com/cognizable_wan