‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‌‎🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩 🌼 داشت محوطه رو آب و جارو می‌کرد، به زحمت جارو رو ازش گرفتم، ناراحت شد و گفت: اجازه بده خودم جارو کنم، اینجوری بدی‌های درونم هم جارو می‌شه، کار هر روز صبحش بود، کار هر روز یک فرمانده لشکر. ✍  ‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‌‎🟩🟪♦️🟡♦️🟪🟩 ‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎🍃 🌺 🌸 http://eitaa.com/cognizable_wan 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌼‌‎‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‎‌‎‎‌‎‎‎‌