دبیرستان بودم که برام خواستگار آمد، پسره منو توی راه مدرسه دیده بود، مادر، مادربزرگ و خالش امده بودند، منم لج کردم چایی نبردم، مادرم برد، مادربزرگش به طعنه گفت: ما رسم داریم عروس چایی بیاره، حالا عروس کدومشونه؟ من و خواهرام و دختر خاله هام بودیم..‌ منم خنگ دستمو بردم بالا و با ذوق گفتم: من😂😂 😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan