میخوام از معجزه های مهرانم براتون بگم. خیلی کار داشتم و دیرم شده بود تو خیابون هم تنها بودم خانومی نبود تو ایستگاه تاکسی هرچی منتظرشدم صبر کردم تاکسی نیومد به مهران گفتم دلت میاد آبجی ات تو خیابون تنها باشه؟ لطف کن یک ماشین بیاد من برم دوست ندارم خیابون وایستم به پنج دقیقه نکشید تاکسی اومد...🥲🚶‍♀ حضورشو من خیلی جاها احساس کردم احساس کامل(: اینکه میبنه و حواسش هست به همچی... این فقط یک نمونه کوچیکش بود بچها🥲💔🚶‍♀ 💔 ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ ✅  بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan