پسر فوق العاده با مزه ای بود ، بهش میگفتند " آدم آهنی ". یک جای سالم در بدن نداشت. آنقدر طی این چند سال جنگ تیر ترکش خورده بود که کلکسیون تیر و ترکش شده بود!! دست به هر جای بدنش که می گذاشتی جای زخم جراحت کهنه و تازه بود. اگر کسی نمیدانست و جای زخمش را محکم فشار میداد و دردش می آمد ، نمیگفت مثلا : ( آخ آخ آخ) یا (دردم اومد) بلکه با یک ملاحت خاصی عملیاتی را به زبان می آورد که آنجا آن زخم و جراحت را داشت.مثلا کتف راستش را اگر کسی محکم میگرفت میگفت: « آخ بیت المقدس! » و اگر کمی پایین تر را دست میزد ، میگفت: « آخ والفجر مقدماتی! » و همین طور « آخ فتح المبین! » ، « آخ کربلای پنج و ... » تا آخر  بچه ها اذیتش  میکردند و صدایش را به اصطلاح در می آوردند تا شاید تقویم عملیاتی را مرور کرده باشند !!!!! ❤🌸 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan