✅ تیپ داشت لشکر می شد. جلسه گذاشت برای تغییر ساختار . 🔺 کادرش را که معلوم کرد جلسه با یک صلوات ختم شد. مثل بقیه بلند شدم بروم که گفت : صبر کن کارت دارم . وقتی همه رفتند خواست با هم زیارت عاشورا بخوانیم. با تعجب نگاهی کردم و گفتم توی این ساعت و این موقعیت؟ جمله اش را تکرار کرد. 🔻 این اولین دستور شهید زین الدین بود در مقام فرمانده لشکر . چادر دنجی پیدا کردیم. تا زیارت عاشورا با اسم مقدس امام حسین ع شروع شد ، آقا مهدی بغضش ترکید. رسیدیم به سجده زیارت، هنوز داشت گریه می کرد. 🎙 راوی : منبع: خط عاشقی 1، خاطرات عشق شهدا به امام حسین و روضه های کربلا، حسین کاجی، انتشارات حماسه یاران. 🕊🌸 کوله پشتی راوی 🆔 @cole_ravi ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄