بسم الرب الخبیر
از برخی مطالبی که در گذشته در کانال نوشتم تا حدی باید روشن شده باشد که مملکت ما غیر از عرصه دفاعی، دست امریکا است، یعنی سیاستها، الگوها،نهادها و نفوذیهای امریکایی، و متأسفانه بیخبری جریان حزباللهی باعث شده مردم هم نسبت به این وضعیت بغرنج و تراژیک بیخبر بمانند و فحش تبعات این میراث امریکایی را به حزباللهیها بدهند. شیطان از این بهتر نمیتوانست ضربهٔ خود را به اسلام و انقلاب و علاقهمندانش بزند. لذا باید از
#شبیخون_شیطان به انقلاب سخن گفت.
یک نشانه و شاهد آغازین این وضعیت سرنوشت سید مرتضی آوینی است که با آغاز سیاستهای توسعهای امریکایی دولت سازندگی، به دلیل مخالفت و عدم همراهی، تحت فشار بیسابقه و انزوا و افسردگی قرار گرفت تا این که در فکه به فوز شهادت رسید.
شیطان با حذف نیروهای آگاه و فکور حزب الله مثل بهشتی، مطهری، آوینی، سید احمد خمینی و...، موفق شد در باطن نظام سیاسی ما نهادها و الگوهای امریکایی را احیا و اجرا کند، اما از این که تریبون و ظاهر نظام دست حزب اللهیهای بیخبر و «مدافع نظام» باشد بسیار هم خوشحال بود و هست. بدین ترتیب، بخش اعظم جریان حزب الله بدون این که خود و مردم بفهمند به تریبون و نماد شیطان تبدیل شدند، تا آنجا که امروز بخشی از جامعه دین را شیطان و امریکا را فرشته میداند!
مخلص کلام این که ما در یک جمهوری امریکایی با وصله نچسب ولی فقیه و سیاست دفاعی ضدامریکایی زندگی می کنیم. جریان حزباللهی باید در تصور و گفتمان خود تجدید نظر کند و این تعبیر «
#جمهوری_امریکایی_شبه_اسلامی» را در افکار عمومی جا بیندازد و تبیین کند و از این بیشتر بازیچه و پاسخگوی سیاستها و میراث امریکایی در کشور نباشد و ریشش را از این بیشتر موضوع خنده شیطان نکند و خلقی را بیش از این بدبین به اسلام و انقلاب نکند، بلکه با تبیین ماوقع در ۳۴ سال پس از جنگ، از اسلام و انقلاب اعادهٔ حیثیت کند.
#نه_به_جمهوری_امریکایی_شبه_اسلامی
#آری_به_آرمانهای_مهجور_۵۷
@criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی