داستانک ...با عجله سوار تاکسی شدم. در رو محکم بستم. راننده چشم غره‌ای رفت و گفت: چیه؟ نفس نفس می‌زنی؟ گاز اشک آور خوردی؟ گفتم نه، یکساعته منتظر ماشینم، سربالایی کلی پیاده اومدم، شلوغ پلوغ بود نه ماشین بود نه تاکسی اینترنتی. گفت: ما هم یه ماهه کاسبی نکردیم. ماشین رو لیزینگی برداشتم، الان این ماه برا قسطش به مشکل می‌خورم. گفتم پدر منم یجورایی همکار شماست. گفت: تاکسی داره؟ گفتم نه، وانت. ولی چند وقت پیش وانتو فروخت زد تو کار پوشاک. تو اینترنت می‌فروشه با پست تحویل می‌ده. سر درد و دلش باز شد و گفت: خانمم می‌گه بیا در کنار این کار، یه کار دیگه هم راه بندازیم. ولی من می‌گم نمیشه. گفتم: چرا؟ گفت: چند روز پیش یه جوون رو سوار کردم، خیلی ترسیده بود، در رو کوبید، سرفه هم می‌کرد. به زمین و زمان فحش می‌داد. بهش گفتم چته؟ گفت «من تو اینستاگرام پیج عکاسی دارم. دو ماهه کار نکردم. گفتم چرا، گفت از اون طرف یک سری زامبی ریختن تو پیجم که باید به نشانه اعتراض تعطیل کنی، از این طرفم فیلتر شده و بازدید ندارم. چند تا سفارش از قبل داشتم اومده بودم چاپ بگیرم که یهو چند نفر ریختن راه رو بستن و به مغازه‌ها با فحاشی و تهدید گفتن باید ببندی‌. بعدشم پلیس اومد متفرقشون کنه که به پلیس هم با سنگ و کوکتل حمله کردن. پلیس هم دو سه تا گاز اشک آور زد، این وسط من نه سر پیاز بودم نه ته پیاز، ولی گاز خوردم و دویدم تا اینجا که سوارم کردی.» راننده ادامه داد: حالا با این وضع به نظرت می‌شه کار تو اینترنت کرد؟ گفتم: بذار یه مثال از شغل خودت بزنم. اگر این مسیری که از تونل می‌ری، برای ایمن‌سازی تونل موقت بسته بشه، چکار می‌کنی؟ گفت: خوب از یه مسیر دیگه می‌رم. کمی دورتر ولی باز و ایمن. گفتم: حالا فرض کن تونل اینستاگرام و واتساپ ریزش کرده. این همه اپلیکیشن داخلی هست. خوب جایگزین می‌کنیم. گفت: داخلیا کار داره تا به پای اونا برسه. گفتم: بله، ولی به قول خودت «کمی دور تر ولی باز و ایمن». گفت: پدرت کار و بارش چطوره؟ گفتم: بدک نیست، ولی این روزا بهترم شده. گفت: چطور؟ گفتم: از اول یک سایت دامنه ir ثبت کرد، بعدش برا تبلیغ، لینکاشو تو اپلیکیشن‌های داخلی و خارجی می‌گذاشت. نماد اعتماد الکترونیکی هم گرفت. خارجیا که مسدود شد، الان سیل تقاضا تو اپ‌های داخلی اومده و فروشش بیشتر شده. از شر زامبی‌ها هم در امانه. چون داخلیا هرکی هرکی نیست و اگر مزاحمت ایجاد بشه، کاملا قابل پیگیریه. گفت: اما تونل که تا ابد نمیتونه بسته باشه! گفتم: بله، اما هیچ عاقلی برای باز شدن تونلی که قبلا ریزش داشته و جان چند نفر رو گرفته و هنوز ایمن سازی نشده، عجله نمی‌کنه. اینا به قوانین کشور ما احترام نمیذارن. به شکایات حتی خصوصی هم پاسخگو نیستن. تو قسمت فارسی، همه‌جور کار غیر قانونی و... رو تبلیغ می‌کنن و محتواهای خشن، پورنو و.. رو ندید می‌گیرن. تو اروپا هم یک سری قوانین به اسم GDPR برا اینا وضع کردن و چندین قانون دیگه و اگر پاسخگو نباشن، برخورد می‌کنن. خود آمریکا هم جلوی اپلیکیشن‌های چینی تیک تاک و وی چت رو گرفته. به ما که می‌رسه می‌گن نه، آزادی بیان!!! گفت: اگر بخوام یه کسب و کار روی بستر داخلی راه بندازم چیکار باید بکنم؟ گفتم اسمت چیه؟ گفت: کوروش. گفتم: عمو کوروش، من اسمم محمد سیناست، مهندس کامپیوتر هستم، تو هم مثل بابامی، این شماره منو تو گوشیت بزن، خودم نوکرتم هستم.... گر بر سر نفس خود امیری مردی ور بر دگری خورده‌نگیری مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده را بگیری مردی رودکی