در میزنن من پشت در میرم علی جان
من شرشون رو کم کنم آقا چرا تو
یک موی تو کم شه باید زهرا بمیره
هستی امام من علی، جونم فدا تو
دنیای وحشتناکه بی حیدر نمیخوام
میجنگم اینجا مثل سربازی برا تو
حالا که باید یک نفر اینجا فدا شه
من میرم و میمونی توو این ماجرا تو
بی من اگر این بچهها تنها بمونن
بهتر از اینکه بی تو باشم حیدر من
حتی اگر محسن فدای تو شده باز
میمونه پای این امامش دختر من
افتادم اما فضه رو کردم صدا تا
خونین نبینه پیکرم رو همسر من
فضه بیا بچهام نمونه زیر پاها
محسن رو بردار از کنار پیکر من
این دود باعث شد نبینم کی به کی شد
از هوش رفتم قامتم با در یکی شد
تا چشمامو وا میکنم زهرا نمرده
کی اومده توو خونه و آقامو برده؟
فضه رها کن باید آقامو بگیرم
دستای حیدر بسته شه باید بمیرم
«دستای حیدر و طناب زهرا برات بمیره
خستگی و ابوتراب زهرا برات بمیره»
پا میشم و دست امامم رو میگیرم
من جز به دنبال علی راهی نمیرم
گفتن به قنفذ حمله کن من با همه درد
بانوی زخمی در میون لشکر مرد
دستها که بالا رفت محکم ایستادم
چیزی به جز مردان وحشی رو ندیدم
پای علی از پا نیفتادم ولی حیف
دستم شکست و قطع شد کل امیدم
دست یکی شلاق بود و اون یکی مشت
بچهام صدا زد مادرم رو دومی کشت
#گهر
https://eitaa.com/daftaresher110