هر انتخاب پایان گام گذشته و پایه گام بعدی است. از این به هم پبوستگی راه گریزی نیست. این یعنی تدریج. ما بدون صبر و برنامه نمی‌توانیم از عهده تدریج برآییم. بدون صیر و برنامه، دچار افراط و تفریط خواهیم شد. افراط و تفریط فرصت‌های ما را از بین می‌برند و امکان‌های انتخاب را مستهلک می‌کنند. وقتی دیگر انتخابی نداشتی، به مرحله پایین‌تر سقوط می‌کنی. یعنی ذیل برنامه دیگری تبدیل به ابزار او می‌شوی. یعنی دیگری برایت انتخاب می‌کند. دیگری تو را برای نظم و برنامه خود جانمایی و مناسب‌سازی و انتخاب می‌کند. پس انتخاب فقط برای آن نیست که آدم‌های تنبل و تن‌پرور و خودخواه و مستبد استفاده‌اش کنند و هدر دهند. بلکه انتخاب باید بخشی از نیروی خود را صرف افق‌گشایی و راه‌یابی کند. بخشی از امکان‌های انتخاب باید صرف سرمایه‌گذاری شود نه روزمرگی‌های کوتاه‌مدت. راهی که ما را به سمت کیش و مات شدن براند که نامش انتخاب نیست. بازی کردن در طرح دیگری است. به نفع کسی که سودش در زیان من است. انتخاب درست همان چیزی است که در دین نامش را عمل صالح و علم نافع می‌گذارند.