🔹 روزی عليه السلام محضر پدر بزرگوارش امام زين العابدين عليه السلام مشرف شد و احساس كرد كه حضرت در عبادت كردن به جایی رسيده كه هيچ كس به آن مرحله نرسيده است. 🔸 صورتش از شب زنده داری زرد شده و چشمهايش از گريه سرخ گرديده و پیشانی اش پينه بسته و دو ساق پای او از كثرت ايستادن در ورم كرده است. 🔹 حضرت باقر عليه السلام مي فرمايد: چون پدرم را در اين حال ديدم ديگر نتوانستم خودداری كنم و به گريه افتادم. پدرم در آن وقت به فكر فرو رفته بود. پس از لحظاتی از ورود من آگاه گشت. ديد كه من گريه می كنم. 🔸 روی به من كرد و فرمود: فرزندم! یکی از نوشته ها كه عبادت امير المؤمنين عليه السلام در آن نوشته شده بياور. من نوشته را تقديم كردم. 🔹 کمی از آن خواندند، سپس با حالتی افسرده و ناراحت نوشته را بر زمين گذاشت و فرمود: چه کسی مي تواند مانند علی بن ابي طالب عليه السلام عبادت كند. 📚 بحارالانوار، ج 46، ص 74 به نقل از داستان های شیرین، سید عبدالله حسینی.