🔴ماجرای ڪاباره رفتن مرحوم ڪافی!! «پارسال خدا یک توفیق به من داد.یک روز در کرج می‌رفتیم یک جایی، دیدیم خیلی مردم می‌روند آنجا. گفتیم‌ اینجا کجاست؟ گفتند حاج آقا ‌اینجا کـــاباره است. گفتم صاحب‌ اینجا کیست؟ گفتند یک جوانی است، سی چهل سالش هم بیشتر نیست. ۷۰۰۰ متر زمین بود، یک استخر بزرگ داشت، قایق توی آن می‌گذاشتند و زن‌ها، پسرها، دخترها، مردها همه مختلط بودند. غوغایی و یک رسوایی عجیبی بود. عرق، شراب، ویسکی، کنیاک و اینها می‌خوردند... گفتم... 👈ادامه‌داستان‌بازشـــود👉 👈ادامه‌داستان‌بازشـــود👉