🖋ماجرایی از دل 📜 او در کنج اتاق در خود مچاله شده بود در انتظار او قدم بر میداشت و نزدیک میشد. تمام تنش از می لرزید. اتاق آن لحظه را دو چندان میکرد. بوی و به مشام می رسید. گویی امروز قرار است را بشریت را به ... این یک داستان نیست یک حکایت و است؛ یک است. https://eitaa.com/joinchat/2027421877C95380a7ba6 وارد شوید👆👆👆