⁉️این نگاه الگوریتمی را در دانش اصول چگونه ارائه کردید؟
✅به نظر ما، در علم اصول، دستگاه استنباط فقهی طراحی میگردد و فقیه با کمک آن به بررسی ادله میپردازد و احکام را استخراج مینماید. در واقع برای استنباط فقهی، سه عنصر اصلی وجود دارد:
🔹عنصر ورودی این دستگاه، مساله فقهی و ادله است
🔹عنصر خروجی آن، حکم شرعی.
🔹عنصر سوم، عنصر پردازشگر (قواعد کلی) است که میان این دو، ارتباط ایجاد میکند و به تناسب ادله ورودی، خروجی مناسب ارائه میدهد.
🔷از آن جا که هدف اصلی این دستگاه، حکم شرعی است، در الگوریتم پیشنهادی، مسیر رسیدن به حکم شرعی از دو زاویه عرضی و طولی تبیین شده است.
🔶در ناحیه عرضی مسیر رسیدن به اجزاء جعل (موضوع، متعلق و حکم) بیان می شود.
🔶در ناحیه طولی، مسیر دستیابی به هر یک از مراتب حکم (جعل، فعلیت و تنجز) فرایندسازی شده است؛ یعنی الگوریتم استنباط باید به این سوال پاسخ دهد که آیا حکم، جعل شده است یا خیر؟ و اگر جعل شده است، آیا به مرتبه فعلیت رسیده است یا خیر؟ و اگر به مرتبه فعلیت رسیده است، آیا به مرتبه تنجز هم رسیده است یا خیر؟
🔰نگاه الگوریتمی به اصول فقه مطلوب، باب واسعی را برای تحقیقات و پژوهش های جدید پیش روی دانشوران علم اصول می گشاید؛ چراکه در این زمینه، کارهای به زمین مانده، بسیار است.