#نعمتی_متفاوت
با ابراهیم سوار موتور بودیم.کنار جاده چشممان به پیرمردی افتاد که همراه خانواده اش آنجا مانده بود.
ابراهیم جیب هایش را گشت ولی چیزی پیدا نکرد. به من گفت امیر چیزی داری به اینها بدهیم دست در جیبم کردم چیزی نبود. گفت دوباره بگرد باز هم گشتم گفتم چیزی نیست.
سوار موتور شدیم و حرکت کردیم راه دور بود. از آینه موتور دیدم ابراهیم گریه می کند گفتم چرا گریه می کنی؟
گفت ما نتوانستیم به یک انسان محتاج کمک کنیم.
گفتم خب پول نداشتیم
گفت: میدونم ولی دلم برایش سوخت. توفیق نداشتیم.
این رفتار ابراهیم مرا یاد این حدیث از امام حسین علیه السلام انداخت:
🌺حوائج مردم به شما از نعمت های خدا برای شماست، در ادای آن کوتاهی نکنید چرا که این نعمت گذراست🌺
📖گزیده ای ازکتاب #سلام_بر_ابراهیم (خاطرات عارف پهلوان #شهید_ابراهیم_هادی ) ص ۱۸۲