📜 چهارم صفر 📜 🔘 +••• "من فرزند کسی هستم که به مانند تیری از تیرهای خدا، زبان حکمت بندگان خدا، یاری کنندۀ دین خدا،" "ولی امر خدا، بوستان حکمت خدا، و حامل علم خدا بود." "من پسر کسی هستم که جوانمرد و سخاوتمند، نیکوکار و گِردآور خیرات، آقا و بزرگ، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، صبور، همیشه روزه دار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نماز گزار بود." "او شیر حجاز و بزرگ عراق از مکی و مدنی، حنیفی، عقبی، بدری، اُحُدی، شجری و مهاجری است، و در همه صحنه ها حضور داشت." "او سید عرب و شیر میدان جنگ و وارث دو مشعر،" "پدر حسن و حسین، جدم علی بن ابی‌طالب است،" "من فرزند فاطمه، بانوی بانوانم." •••سیدالساجدین نفس تازه کرد تا ادامه دهد••• 🔺و یزید که رسوا شده بود، به حیله موذن را فرمان داد، تا اذان بگوید.🔻 •••صدای موذن برخاست••• ~ موذن گفت: "اَللّهُ اَکبَر." + سید الساجدین گفت: "چیزی بزرگتر از خداوند وجود ندارد." ~ گفت: "اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ." + سیدالساجدین گفت: "موی و پوست و گوشت و خونم به یگانگی خدا گواهی می دهد." ~ گفت: "اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ." + سیدالساجدین گفت: "یزید این محمّد کیست؟ جدِّ من است یا جدِّ تو؟" ✔️ ادامه دارد • • • ● ۱۶ روز تا 🕯🏴 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━