☆‍●◉☘🕊◉●◉☘🕊◉●☆ ❣﷽❣ ✍ (س) چهارم 《 بسم الله الرحمن الرحیم 》 تصمیم جدی بر بیعت اجباری امیرالمؤمنین از آنجا آغاز شد که عمر به ابوبکر گفت: «همه مردم با تو بیعت کرده اند، غیر از این مرد و خاندان و اصحابش. اکنون سراغ او بفرست» ابوبکر «قنفذ» را سراغ امیرالمؤمنین فرستاد و او را برای بیعت فراخواند. حضرت شخصا بر در خانه آمد و به آنان پاسخ رد داد. این کار سه بار تکرار شد و در مرتبه سوم امیرالمؤمنین فرمود: «من کسی نیستم که وصیت برادرم پیامبر را رها کنم و سراغ ابوبکر و آن ظلم و باطلی که بر آن اجتماع کرده اید بیایم.» با پاسخ منفی حضرت درباره بیعت، عمر به قنفذ و همراهیانش گفت: «بروید! اگر به شما اجازه داد وارد خانه او شوید و گرنه بدون اجازه وارد شوید.» آنها آمدند و اجازه ورود خواستند. این بار حضرت زهرا پشت در آمد و فرمود: «به شما اجازه نمی دهم وارد خانه من شوید.» همراهان قنفذ برگشتند ولی او آنجا ماند. آنان که بازگشته بودند به ابوبکر و عمر گفتند: «فاطمه چنین گفت و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم.» عمر عصبانی شد و گفت: ما را با زنان چه کار است!!! سپس نزد ابوبکر آمد و گفت: «برخیز که برایت افراد پیاده و سوار بسیاری تدارک دیده ام.» ابوبکر بر منبر نشست و عمر همراه مغيرة بن شعبه که هیزم با خود حمل می کرد به سوی خانه اميرالمؤمنین حرکت کردند ┄✿❁✿❁✿❁✿┄ 👈 ....... ☘✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨☘ ┏━━━🍃🌴🍃━━━┓ @darmahzareghoran ┗━━━🍂━━