مقابل ناحق کوتاه نمیآمد حسین !
اگر کسی همیشه بالای منبر به علی لعن
میگفت؛ مقابل حسین دیگـر اما جراتش
را نداشت !
بعد از صلح امامـش حسـن هم، کسـی
مقابل حسین جرئت نداشت به امامش
طعنه بزند. مروان یک بار آمد طعنه زد:
شما اگر فاطمه نداشتیـد به چـه افتـخار
میکردید؟ مروان، فاطمهس' را هم قبول
نداشت. اصلاً دیـن نداشـت.. فقـط چـون
نانش در پناه اسـم اسلام در روغـن بـود،
ادای مسلمانی در میآورد.
حـسینع' عمـامـهیِ دروغیـن مروان را از
سرش کند و دور گردنش پیچید... زبانش
کوتاه شد.
- بحارالانوار | ج۴۴ | ص۱۹۸
ـ ـ ـ ـ ـ ـ❀ـ ـ ـ ـ ـ ـ
عزت داشـت حسین. چون خـدا صاحبِ عزت
اسـت. رسولخـدا و مومنین، عزتمندند. عزت
دارد حسین. اگر دنبال یار مـیفرسـتد دنـبـالِ
زهیر، اگر با حُر صحبت میکند تا راه باز کند،
اگر با عمرسعد سـخـن مـیگوید، اگر از صـبح
تا عصـرِ عاشـورا صـدا بلند مـیکند: " هـل منناصر ینصرنی؟ " میخواهـد کسـی نباشـد که
دلش عزت بخواهـد و از سـایهی عزت حسینی
محروم شود.