آمادگی سفر ابدی
دو روز به مسافرت ابدیش مانده بود که مانند هر روز بحضورش رسیدم، وقتی که سلام عرض کردم و نشستم، فرمودند: برای چه آمدی آقا؟ عرض کردم: آمده ام که درس را بفرمایید. شیخ فرمود: برخیز و برو، آقا جان برو درس تمام شد!چون نزدیک محرم بودخیال کردم که ایشان گمان کرده که محرم وارد شده است ، عرض کردم؛ دو روز به محرم مانده است و درس ها دایر است. شیخ در حالی که کمترین کسالت و بیماری نداشت و همه از سلامت کامل شیخ مطلع بودند. فرمودند: آقا جان بشما می گویم: درس تمام شد، من مسافرم، «خر طالقان رفته پالانش مانده ، روح رفته جسدش مانده» این جمله را فرمود و بلافاصله گفت: لا اله الا الله ـ در این حال اشک از چشمانش سرازیر شد ، عرض کردم: حالا یک چیزی بفرمایید تا بروم. فرمود: تا رسد دستت به خود شو کارگر چون فُتی از کار، خواهی زد به سر باردیگر کلمه لا اله الا الله را گفتند و دوباره اشک از چشمان وی به صورت و محاسن مبارکش سرازیر شد. پس فردای آن روز ، اولین جلسه روضه سرور شهیدان امام حسین ـ علیه السلام ـ را برگزار کرده بودیم. مرحوم آقا شیخ محمد علی خراسانی ، آمدند و روی صندلی نشستند و پس از حمد و ثنای خداوند و درود بر محمد و آل محمد صلی الله علیه وآله، گفتند: انا لله و انا الیه راجعون شیخ مرتضی طالقانی از دنیا رفت و طلبه ها بروند برای تشییع جنازه او.
به نقل از محمد تقی جعفری ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج13، ص 249، 248.
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
🌹کانال درس اخلاق🌹
✨✨✨✨✨✨
🆔
@dars_akhlaq