ارسال شده از سروش+:
🚫خانمای 🙎🙎🙎 محترم
نسبت به شوهرتان بی وفا نباشید ٪🚫
📢 حتما بخون
💞 دو تا عاشق با هم ازدواج کردن
✍وضع پسره زياد خوب نبود برای همين هميشه کار می کرد تا زنش راحت زندگی کنه ، گاهی وقتا حتی شبا هم کار ميکرد.
همه کار ميکرد = کارگری ، فروشندگی حمالی ، عملگی .
سخت کار می کرد اما حلال.
هيچوقت دست خالی نميومد خونه.
🏚 وقتی ميومد دختره با جون و دل ازش استقبال می کرد.
ماساژش ميداد براش غذا ميذاشت پاهاشو پاشوره ميکرد.
هميشه به عشق شوهرش خونه تميز بود و برق ميزد و با چيزايی که داشتن بهترين غذای ممکن رو درست می کرد.
هيچوقت دستشونو جلو کسی دراز نميکردن.
ساده زندگی ميکردن اما خوشبخت بودن.
😳 تا اينکه ... يه شب که پسره برای کار دير کرده بود يه اس ام اس رو گوشی دختره اومد. کارت شارژ بود.
دختره تعجب کرده بود.
بعد از اون هيچکس زنگ نزد.
منتظر شد اما خبری نشد.
فکر کرد اشتباهی اومده ، خوابيد.
صبح که بيدار شد از رو کنجکاوی کارت شارژ رو کارد کرد.
شارژ شد.
دختره تعجب کرده بود.
فکر کرد شايد کسی براش دلسوزی کرده.
خيلی با خودش کلنجار رفت.
شب بعد دو باره يکی اومد.
باز شارژ شد.
اما نه کسی زنگ ميزد نه اس ميداد.
از اون شب به بعد دختره هر شب براش شارژ ميومد.
گوشيش پر بود.
فکر می کرد يکی داره اينجوری بهشون کمک ميکنه.
🤔 ميخاس به شوهرش کمک کنه اما نميخواست به غرور شوهرش بربخوره.
بعد از اون اين کارش بود .
شبا شارژ می کرد و روزا اونو به دوستاش و همسايه ها ميفروخت و پولشو هر چند که کم بود جمع ميکرد.
💥يک ماه گذشت.
يه شب دختره هر چی منتظر موند اس ام اس نيومد.
هزار تا فکر و خيال کرد.
آخرش اين تصميمو گرفت.
چادر سرش کرد و رفت سر کوچه و با تلفن عمومی زنگ زد.
يه پسر گوشی رو برداشت.
دختره نتونست حرف بزنه.
پسره گفت : من اين گوشی رو پيدا کردم صاحبش هم تصادف کرده و فلان بيمارستانه.
دختره قطع کرد و رفت خونه تا صبح گريه کرد برای مردی که بدون چشم داشت به اون کمک می کرد.
📲 روز بعد دو باره زنگ زد ، اين بار با گوشی خودش .
پسره خودش برداشت. حالش بهتر شده بود. دختره کلی گريه 😢 کرد و تشکر کرد و قطع کرد.
اون شب دو تا کارت شارژ اومد.
دختره به رسم ادب براش اس فرستاد ممنونم داداش ، اما جوابی نيومد.
از اون شب هر موقع شارژ ميرسيد دختره پيام تشکر ميفرستاد.
تا اينکه ...
شوهر دختره اومد خونه. خيلی زود خوابش برد. دختره پيشونيشو بوسيد و رفت که لباساشو بشوره ، دست تو جيبش کرد قلبش ايستاد ، پاکت سيگار بود! بی اختيار اشک از چشمش جاری شد. رفت يه گوشه و شروع کرد گريه کردن. پسره شارژ فرستاد اما دختره متوجه نشد تا اس تشکر بفرسته.
بعد از نيم ساعت پسره زنگ زد ، نگران شده بود ، دختره هم بی اختيار گريه ميکرد و شروع کرد به درد دل کردن.
از اون روز به بعد هر چند وقت يکبار دختره تو جيب شوهره سيگار ميديد. ديگه آروم آروم عادی شده بود براش.
اما به شوهرش نميگفت.
گريه ها و درد دلاشو ميبرد پيش پسره. ديگه بهش نميگفت داداش.
ديگه اگه اس نميداد نگران ميشد.
ديگه کمتر و کمتر شوهرشو ماساژ ميداد. ديگه لباساشو خوب تميز نميشست.
ديگه براش نميخنديد.
به پسره ميگفت: شوهرم لياقت نداره اگه داشت ترک ميکرد.
آروم آروم مهر پسره تو دلش نشست.
از شوهر قبلی فقط اسمی که تو شناسنامه اش بود مونده بود و اگه کاری ميکرد يا از سر اجبار بود يا از روی عادت.
دختره گفت: ميخوام ببينمت.
پسره هم از خداش بود ، قرار گذاشتن.
يه ماشين باکلاس جلوش ترمز زد.
دختره تازه داشت می فهميد اين يعنی زندگی ، با شوهرش فقط جوونيش حروم ميشد. شده بودن دو تا دوست صميمی.
👥 يه روز دختره بهش گفت بيا خونه شوهرم تا شب نمياد.
پسره قبول کرد اما گفت: اول بريم بيرون دور بزنيم.
سوار شد.
يه خيابون دو خيابون يه چهار راه دو چهار راه.
اما پسره حرف نميزد و فقط ميگفت طاقت داشته باش يه سورپرايز برات دارم !!!
رسيدن به يه جايی .
پسره گفت: اونجا رو ببين.
يه مرد بود با چهره ای خسته ، شيک بود اما کمرش خم شده بود.
سيگار فروش بود.
آره شوهره می فروخت نمی کشيد !!!
🗣 حرف اخر پسره اين بود 👈 برو پايين بی وفا ...
✔️ حداقل بخونش و بهش فكركن و جهت گرفتن درس عبرت و بی وفا نبودن نسبت به همسرت ،
برای دوستانت بفرست ، آن دوستانت که شوهر دارند .
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما
#حمایت کنـیـد😘🙏
⭕️
@dastan9 🇮🇷
⭕️
Sapp.ir/dastan9 🇮🇷
⭕️
https://gap.im/dastan9 🇮🇷
⭕️
https://eitaa.com/dastan9 🇮🇷
#معرف_کانال_خود_باشید 🌹