این عکس مربوط به چنین روزهایی در سال گذشته است..صالح جون تبلیغ این کتاب را از تلویزیون دیده بود و سفارش داده بود
روزیکه پستچی👮♀ کتاب 📚را آورد ،صدرا رضا دم درب رفت و تحویل گرفت و برای صالح آورد.هر دو نفرشان خوشحال🙂 بودند .حس می کردم در پوستشان نمی گنجند.
بهشانگفتم اگر خود حاج قاسم آمده بود ،چقدر خوشحالی می کردید..ساعت حدود ۱ بعد از ظهر بود🌞 تا غروب صالح پشت سر هم کتاب را خواند ،چند صفحه ای بیشتر نمانده بود ،که حالش بدشد 🤒...اما آن روز با خواندن کتاب با حاج قاسم در قنات ملککودکیش را سپری کرد، نوجوان شد ،کمک حال پدر شد ،و بعد وارد مبارزات انقلابی شد و ....
خلاصه که آن روز برای خودش با حاج قاسم صفایی کرد ...
فردایش با اینکه هنوز حال مساعدی نداشت کتاب را تمام کرد .
.... امیدوارم در اعلی علیین هم کنار حاج قاسم و ارباب بی کفن باشی دعاگوی باش
@DasTanaK_ir | داناب 👈