من بر تو، ای عزیزتر از جان! گریستم صبحان غزل نوشتم و شامان گریستم هم در مصیبت تو فراوان سرودم و هم در مصیبت تو فراوان گریستم گفتند لاله‌های تو بی آب بوده‌اند در روضه، مثل ابر بهاران گریستم گفتند از تن تو ربودند پیرهن جامه‌دران بر آن تن عریان گریستم خواندم حدیث "یا بن شبیب" از قضا شبی تا صبح با روایت ریّان گریستم نگذاشت هیچ عید برایم عزای تو فطر و غدیر و جمعه و قربان گریستم ذی‌حجّه و رجب چه تفاوت؟ که من به تو شوّال گریه کردم و شعبان گریستم گریه برای تو همه از سعدیّ من است آری؛ به بوستان و گلستان گریستم دیدم که دارد از تو نمک، شورهای او من نیز با نوای نریمان گریستم از اشک آب می‌خورد اشعار من که من یک بیت اگر سرودم، دیوان گریستم 🌻