قسمت 12 ✳️ مقامات انسانى آزادگان وارسته‏ طيران مرغ ديدى، تو ز پايبند شهوت به درآى تا ببينى طيران آدميت‏ (سعدى شيرازى) وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ» و خدا براى مؤمنان همسر فرعون را مثل زده است هنگامى كه گفت: پروردگارا! براى من نزد خودت خانه‏اى در بهشت بنا كن ومرا از فرعون وكردارش رهايى بخش ومرا از مردم ستمكار نجات ده. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: شريف‏ترين و گرامى‏ترين زنان جهان و بهشت چهار نفر هستند: 1- آسيه همسر فرعون. 2- مريم دختر عمران. 3- خديجه دختر خويلد. 4- فاطمه دختر محمد بن عبداللَّه صلى الله عليه و آله. «1» از چهره‏هايى كه بايد نامش را به بزرگى ياد كرد و در رديف قهرمانان برجسته عرصه ايمان و صبر و مقاومت قرار داد، آسيه دختر مزاحم همسر فرعون است. عظمت و شخصيت آسيه همسر فرعون‏ وى بانويى بى‏نظير و برجسته و بنده شايسته خدا بود، او خداى جهان را از روى معرفت و اخلاص پرستش مى‏نمود، از ايمان كاملى كه در خور مقام يك انسان كامل و واقعى است برخوردار بود و از لحاظ تقوا و زهد و پاك دامنى در محيط خفقانى و كفرآميز فرعونى، نمونه‏اى بى‏نظير بود. آسيه، با آن كه از عالى‏ترين موقعيّت‏هاى مادى و اجتماعى برخوردار بود، به رنگ محيط درنيامد و تا سر حدّ امكان در تغيير و اصلاح محيط مى‏كوشيد و هرگز افكار و عواطف و عقايد و آراى افراد در او اثر نمى‏كرد. آسيه اول زنى بود كه به موسى بن عمران عليه السلام ايمان آورد و در ايمان راستين خود استوار بود و هيچ وقت در اين زمينه رنگ نباخت و ترسى به خود راه نداد. به طورى كه از تفاسير و تواريخ و اخبار و سِيَر استفاده مى‏شود: از ابتداى آفرينش آدم، در محيط ظلم و ستم و در خانواده كفر و زندقه زنى همانند آسيه در ايمان و اطمينان و در دوستى با خدا و رسول، ثابت‏تر و مقاوم‏تر نيامده است. آسيه، از جمله زنان فرزانه جهان است كه خداوند او را بر زنان عالم امتياز و برترى داده و در قرآن از او ستايش كرده و او را از سيّدات زنان بهشت قرار داده است. آسيه، نخستين زنى است كه ايمانش به درجه كمال رسيد و اوّل زنى است كه در خانه فرعونِ كافر، سال‏ها ايمان و عقيده خود را مخفى نگاه داشت و در پنهانى خدا را پرستش مى‏كرد. «هنگامى كه فرعون ستمگر «ماشطه» همسر حزقيل را به شهادت رساند، آسيه پرده از جلوى ديدگانش برداشته شد و ديد ملائكه روح ماشطه شهيده را با كمال احترام و تجليل به آسمان مى‏برند. اين داستان بر اعتقاد و يقين او افزود و از ستمگرى و بى عدالتى همسرش بى‏نهايت افسرده شد. در آن هنگام فرعون بر آسيه وارد شد و خبر قتل همسر حزقيل را به وى داد. آسيه ديگر تاب مقاومت نياورد و بر فرعون بانگ زد و گفت: واى بر تو اى ستمگر، چقدر مغرورى و بى‏پروا، و بر حكومت ظالمانه و سلطه‏گر خود مى‏نازى و هر آن بر گناه خود مى‏افزايى! همانا به كيفرى سخت گرفتار خواهى شد. فرعون گفت: مگر تو را نيز جنون عارض شده مثل جنونى كه بر ماشطه عارض شده بود؟ آسيه گفت: خير، مرا ديوانگى عارض نشده، بلكه ايمان آوردم به خدائى كه پروردگار من و شما و همه جهان است. از آنجايى كه فرعون آسيه را دوست مى‏داشت دست به يك سياست ليّن و زيركانه زد و مادر آسيه را احضار كرده، به وى گفت: مثل اين كه دخترت را ديوانگى عارض شده، از او بخواه كه از دين جديد خود دست بردارد. مادر آسيه جريان را عنوان كرد، ولى سودى نبخشيد و حيله و نيرنگ فرعون، او را در دين و آيين خود استوارتر ساخت. فرعون همين كه از ايمان او اطلاع يافت، دنيا در نظرش تيره و تار شد و از شدّت خشم و غضب مدتى مبهوت ماند. همواره به خود مى‏پيچيد و آسيه را تكليف به قبول ربوبيّت خود مى‏كرد، در حالى كه آسيه اعتنائى به گفته‏هاى بى‏اساس وى نكرده و مى‏گفت: هرگز از آيين حق دست برندارم؛ من به اسلام گرويده‏ام و اكنون به پروردگار موسى مؤمنم و تو را مشرك مى‏دانم. فرعون به دژخيمان خود دستور داد او را به چهارميخ كشند و وى را به بدترين وضعى شكنجه كنند. از اين جهت قرآن مجيد او را «ذِى الْأوْتاد» ناميد. آسيه عنصر شجاعت و استقامت بود و با شهامت بى‏نظير خود در برابر شكنجه‏هاى دژخيمان فرعونى يك تنه و قهرمانانه ايستاد و كمترين ترس و وحشتى به خود راه نداد و همواره توكّل بر خدا مى‏كرد و هر چه مى‏خواست از او مى‏طلبيد و غير از حق به احدى تكيه نداشت. فرعون او را همى عذاب كرد، تا اين كه آسيه قهرمان، زير بار ضربات شكنجه ددمنشان فرعونى به شهادت رسيد» «1» و از دروازه شهادت، به مقامات عالى الهى و انسانى و به منازل معنوى و عرفانى نايل شد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏3، ص: 141 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2