#حکایت
🚶مردی به دهی رفت.
شیپور اسرارآمیزی بهمراه داشت که نوارهای قرمز و زرد و دانههای بلور و استخوانهای جانوران از آن آویخته بود.
مرد گفت :
خاصیت شیپور من اینست که ببر ها را فراری میدهد. اگر هر روز دستمزدی بمن بدهید ، هر روز شیپور میزنم و این جانوران وحشتناک دیگر حمله نمیکنند و هیچکس را نمیخورند......!!!
اهالی ده از فکر حمله ی بک جانور درنده بوحشت افتادند و پیشنهاد مرد تازه وارد را پذیرفتند.
سالها بهمین ترتیب گذشت ، صاحب شیپور ثروتمند شد و قصر بزرگی برای خودش ساخت.
یک روز صبح پسرکی از آنجا گذشت و پرسید :
این قصر مال کیست....؟
وقتی داستان را شنید ، تصمیم گرفت نزد مرد برود و با او صحبت کند. وقتی او را دید گفت :
میگویند شما شیپوری دارید که ببر ها را فراری میدهد...!!!
اما ما که در کشورمان ببر نداریم....!!!
همان موقع ، مرد تمام اهالی ده را جمع کرد و از پسرک خواست آنچه را که گفته بود ، تکرار کند. بعد فریاد زد :
خوب شنیدید چه گفت ...؟ این دلیل
محکمی بر خاصیت شیپور من است.......!!!
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist