🔺ناگفتههای یک مامور اطلاعاتی سپاه (بخش دهم)
📍🔸 ماجرای مجاهدتهای دشوار بچههای اطلاعات در تعقیب و مراقبت منافقین
یک نکتهای که درباره تعقیب با موتور وجود دارد این است که شب باید با چراغ خاموش در جاده خاکی اسالم به خلخال در زمستان (البته از گرما شروع شد و زمستان رسید) حرکت میکردند.
به قدری اینها چهرهشان یخ میزد که پلکهایشان باز نمیشد. بعد میآمدند گزارش میدادند که اینها به این نقطه رفتند و در این بخش دارند چه کار میکند.
چرا این کار را میکند و چرا این رفت و آمدها است؟ باید همه این سوالات جواب داده میشد. باید همه این معماها و رمزها را حل کنند و حدسشان را بزنند. بعد یک حدس هم زده شد که این باید دستگاه تلفن ماهوارهای باشد که میخواهند ارتباط آنها با خارج به صورت مستقیم برقرار شود که دیگر عملیاتهای آنها تحت امر استان نباشد.
📍🔸 آشنایی با یک عملیات بینظیر اطلاعات سپاه
یکی از کارهایی که ما کردیم این بود که ما یکی از بچهها را بهجای فردی که از خارج آمده بود به داخل گروه در جنگل نفوذ دادیم. در واقع او را دستگیر کردیم و این جوان را بهجای او به جنگل فرستادیم. در تاریخچه عملیات التقاط، این عملیات نمونه ویژهای بود که ۳۰ و چند نفر را از جنگل پایین آوردیم و خون از دماغ کسی نیامد.
یکی از برادران مسئول اطلاعات رشت بود و او به ما سرویس میداد.
رمزها و کدهای منافقین را درآورده بودیم و یکییکی برایشان رمز مینوشتیم که بیا و در جلسه فلان شرکت کن. میخواهیم شما را به هتل فلان ببریم و نمایندههای فرانسه آمدهاند و با رؤسای سازمان جلسه داریم. درک اینکه کسی که ۳ماه در جنگل بود با چه پیامی به ما اعتماد میکند، نکته مهمی بود که مدتها روی آن کار، بحث و با هم مشورت میکردیم تا به جمعبندی میرسیدیم. کار بزرگی که دوستمان داوطلب شدند، انجام بدهند. لذا با برنامه آن ۳۰ نفر را پایین آوردیم، بدون آنکه حتی یک شلاق بخورند.
آنها را زیر عکس رجوی و آرم سازمان نشانده بودیم و به آنها گفتیم سازمان میخواهد بداند در این مدت چه گذشته است. باید توضیح بدهید. دو سه نفر از بچهها هم با کراوات و شیک در آنجا قدم میزدند و آنها هم از سیر تا پیاز را توضیح دادند. بعد گفتیم عکسها را بکَنید. کندند و زیر عکس رجوی و آرم سازمان، عکس امام و آرم جمهوری اسلامی بود. آن دو سه نفری که در جلسه بودند زدند زیر خنده! پروژهمان تمام شده بود و میخواستیم به آنها بگوییم. میگفتند سازمان عجب پیچیده عمل میکند. گفتیم چه را پیچیده عمل میکند؟ اینجا مقر سپاه پاسداران است.
ما با پروژهای آنها را پایین آوردیم که مثلاً شما دارید میآیید و با ۳ نفر از نمایندگان سازمان که از فرانسه آمدهاند جلسه دارید. آنها میخواهند با شما مذاکره کنند و به شما ترفیع بدهند و برنامه آینده را تشریح کنند و همه آنها به عنوان اینکه دارند به سازمان گزارش میدهند، خیلی پررنگتر از آنچه که واقعاً کار کرده بودند، نوشتند. ما برای محاکمه آنها به چه چیزی بیشتر از اعترافات صریح خود آنها نیاز داشتیم. میگفتند ما خیلی خوشحالیم که سازمان اینقدر رشد کرده است و در ایران نفوذ دارد. گفتیم چه میگویید که نفوذ دارد؟ بیایید پنجره را باز کنید و ببینید. اینجا نگهبانی سپاه است. یکمرتبه همگی وا رفتند. بعد هم بچهها آنها را برداشتند و به تهران آوردند که محاکمه شوند.
🔹تسنیم: بعد از ختم غائله گیلان، بخش التقاط سپاه تا چه زمانی ادامه یافت؟ شما تا چه زمانی در این واحد مشغول بودید و بعد از آن کجا رفتید؟
من در واحد التقاط تا زمان تشکیل وزارت اطلاعات و رفتن کل امنیت به وزارت بودم. برای تشکیلات وزارت هم دعوت شدم. به دعوت یکی از مسئولین وزارت عضو ۸ نفری بودم که تشکیلات و ساختار را مینوشتیم. بعد به اختیار خودمان گذاشتند که در امنیت میمانید یا نه. آنجا بلافاصله تصمیماتی گرفته شد و من به دلایلی گفتم بگذارید من همان سپاه باشم. در همین مقطع قرار شد که سپاه اطلاعات نظامی درست کند که واحدهای اطلاعات نظامی لشگرها و اینها هم به آنها وصل شوند. همچنین مجاهدین خارجی هم از سوی این مجمومه پشتیبانی شود.
ادامه دارد....
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist