┈••✾•🔅
#علیاززبانعلی /قسمت ۱۳۶ 🔅•✾••┈
در قرآن سه خصلت ذکر شده است که عواقب آن دامن مردم را میگیرد:
#ظلم و
#عهدشکنی و
#نیرنگ خدای متعال میفرماید:
... يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ ۖ
... اى مردم ، ستمکارى شما به زبان خودتان است./یونس۲۳
و میفرماید:
...فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ
... پس هر کس بيعتش را با تو بشکند، بيعت با خدا را شکسته است و خدا از آن زيانى نمىبيند، بلکه او به خود زيان رسانده است./فتح۱٠
و میفرماید:
... وَلَا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلَّا بِأَهْلِهِ ۚ
بدانند که نيرنگِ ناروا جز دامن صاحبش را نمىگيرد و اثر سوء آن جز به خود او باز نمىگردد./فاطر۴۳
طلحه و زبیر در حق من ستم کردند. آنان بیعت مرا شکستند و به فریب و نیرنگ دست زدند. من از سویی گرفتار عداوتورزی عایشه، دختر ابوبکر، شدم که در میان مردم اعتباری داشت و اطاعتش میکردند و از سوی دیگر گرفتار طلحه و زبیر شدم.
طلحه دشمنترین مردم با من و زبیر شجاعترین مردم بود! یعلیبنمنیه هم با دینارهای بیاندازه به آنها یاری رساند. به خدا سوگند، اگر بتوانم، اموال او را غنیمت مسلمانان قرار خواهم داد.
آنها وارد بصره شدند. اهل بصره در بیعت با من و طاعت از من یکدل بودند و شیعیان من در آن شهر خزانهداران بیتالمال مسلمانان بودند. طلحه و زبیر مردم را به شکستن بیعت من دعوت کردند و خواستند که آنان از اطاعت من روی برتابند؛ پس هر کس اطاعت ایشان نکرد، کافرش خواندند و هر کس با آن مخالفت کرد، او را کشتند.
حکیمبنجبله در مقابل آنان دو قیام کرد و به مبارزه برخاست. او را با هفتاد تن از مردم صالح و اهل عبادت بصره که به «مثفّنین» معروف بودند، به قتل رساندند! علت اینکه آنها را مثفنین مینامیدند این بود که بر اثر عبادت زیاد، کف دستشان همانند زانوی شتر پینه بسته بود.
یزیدبنحارثیشکری از بیعت با آنان امتناع ورزید و به طلحه و زبیر گفت: از خدا بترسید. نخست ما را به بهشت کشاندید؛ در پایان ما را به دوزخ نکشانید! به ما تکلیف نکنید که مدعیان را تصدیق کنیم و بر ضد کسی که حضور ندارد حکم دهیم. دست راست مرا علیبنابیطالب با بیعت خویش مشغول داشته است؛ اما دست چپ من آزاد است. اگر میخواهید آن را بگیرید!
گلوی او را چندان فشار دادند که جان سپرد. خداوند او را رحمت کند.
عبداللهبنحکیمتمیمی برخاست و گفت: ای طلحه، آیا این نامه را میشناسی؟
گفت: آری این نامه را من برای تو فرستادهام.
پرسید: آیا به یاد داری که در آن چه نوشتهای؟
گفت: آن را برای من بخوان.
نامه را خواند. در آن نامه از عثمان بد گفته و به قتل او دعوت کرده بود.
پاسخی برای گفتن نداشتند؛ از این رو او را از بصره بیرون کردند.
آرشیو تخصصی کتاب
#علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist