آن شب قدر که این تازه براتش دادند
فرصت درک دعای عرفاتش دادند
گفت از: «نون و قسم بر قلم و آنچه نوشت»
جوهر و لیقه و اوراق و دواتش دادند
تا که بنشیند و از کربُبَلا بنویسد...
از مسیحی که در آن دشت حیاتش دادند
وزن سرگیجه گرفت و ز عروض آبادت
فعلاتُن فعلاتُن فعلاتش دادند
«مِن عَسَل» نام تو «أحلی» و به چشمم آقا...
شوری اشک که نه شاخه نباتش دادند
«مَن رَکِب» با تو «نَجَی» هرکه «تَخَلّف» نابود
نوح را در بر این عرشه ثباتش دادند
آدم از فضل شما گفت «قَدیمَ الإحسان»
تا پذیرفته شود آن «کلماتش» دادند
چوب از آن روز که شد مَحرم لبهای تو سوخت
هر که شد مَحرم دل بیشتر آتش دادند
روز اوّل که پدید آمدم از نور حسین
جرعه آبی به من از آب فراتش دادند
نوكر نوشت :
کشتی نوح نشد منتظر هیچ ڪسی
این حسین اسـت که باخـود همه راخواهد برد...
یاحسین ، به تو از دور ســـلام ...
صلي الله عليك يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله الحسين
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist