فکرکردم که قلم یار نشد دیدم شد لحظه‌ی فهم تو آغاز نفهمیدم شد ساقی شعرشدی جام شراب آوردی مثل هربار مرا هم به حساب آوردی درخیابان جنون میروم عابر باشم یازده صفحه ورق خورد که شاعر باشم بنویسم به تو ازخون جگر بیت به بیت وتورا گریه کنم وقت سحر بیت به بیت لطف کن پرده از این پلک نگاهم بردار این همه فاصله را از سر راهم بردار بام کعبه است مهیای تو و دلبریت ای به قربان اذانهای علی اکبریت کاش این ندبه ی مانیز به جایی برسد باز هم از طرفت کرببلایی برسد کربلایی بروم من به جوانی باتو دور شش گوشه ولی جامعه خوانی، باتو نوكرنوشت: مـهـدی جـان پروندهٔ اعمال مرا هم مرور کن آقا خودم به حال خودم گـریه می کنم صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين ‌دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist