🔻ایستاده در یک جبهه، نشسته در دو سنگر 🔴 اگر انقلاب اسلامی را به‌عنوان خروجِ جمعی از ولایت طاغوت بدانیم و مصداقِ تمام‌ عیارِ طاغوت را در این زمانه، تجدّد غربی قلمداد کنیم، باید علامه مصباح و شهید سلیمانی را دو نیروی تاریخ‌سازِ "هم‌جبهه‌ای" تصویر کنیم که راه «مقاومت» را در پیش گرفتند. ♨️ دو هم‌جبهه‌ای که یکی از دریچۀ "اندیشه‌ورزی" مسیر مقاومت را در پیش گرفت و دیگری از دریچۀ "نظامی‌گری". 🔴 شهید سلیمانی، بر آن بود که خطّ تاریخیِ انقلاب را به بیرون از مرزهای ایران امتداد دهد و سیطرۀ تجدّدِ غربی را از جوامع اسلامیِ دیگر نیز بزُداید و شدن‌ها و صیرورت‌های مسلمانان را به مرحلۀ "تمدّن اسلامی" نزدیک کند. 🔴 علامه مصباح نیز انقلاب اسلامی را یک انقلاب متمایز معرفی کرد که ریشه در دین دارد و برخلاف عالم تجدّد، می‌خواهد نظامات اجتماعیِ خویش را بر دین بنا کند و از توحید، روایت عینی و ساختاری بیافریند. ♨️ علامه مصباح الگوهای ساختاریِ غرب را به چالش کشید از جمله این‌که؛ دموکراسیِ سکولار را برنتابید و مردم‌سالاری را در متن دین جُست و نشان داد که مردم‌سالاری سوغات غرب نیست، بلکه نظریۀ سیاسیِ اسلام همواره بر تقدّم و اصالت امر اجتماعی نسبت به امر سیاسی دلالت دارد. او سخت بر این باور بود که دولت‌های غربی، "قابلِ‌اعتماد" نیستند... 🖌 مهدی جمشیدی[با تخلیص]