🔻 | خاطره ای دلنشین از شهیدمدافع حرم الیاس چگینی 🔹«بعد از نماز به خانه رسول می‌رود. محمدمهدی با خنده می‌گوید: «عموالیاس! سوریه نرو. امیرآباد نو شهید نداره. بری، شهید می‌شی‌ها. اولین شهید روستا هم میشی.» الیاس حرف محمدمهدی را با تبسمی تأیید می‌کند. می‌داند که محمدمهدی دارد شوخی می‌کند، اما ربابه خانم، همسر رسول، از او می‌پرسد: «الیاس، اگه ازت بخوایم سوریه نری چی، بازم می‌ری؟» سوریه نرم؟! حالا من میپرسم؛ اگه از در خونۀ شما بیرون برم و تصادف کنم و بمیرم بهتره یا برم شهید بشم؟» 🔹آنچه می خوانید خاطره ای دلنشین از شهید مدافع حرم الیاس چگینی برگرفته از کتاب لبخند ماه به قلم محسن نجفی است که تقدیم حضورتان می شود. 🔹گفتنی است پیکر مطهر مدافع حرم شهید الیاس چگینی پس از بازگشت 8سال، شناسایی و به آغوش خانواده بازگشته است. کانال اخبار دفاع پرس استان قزوین @defaqazvin