•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
💌
#شھـــــیدانه
بعد از چند شبانهروز
#بیخوابی، بالاخره فرصتی دست داد و
#آقامهدی در یكی از سنگرهای فتح شده عراقی خوابید.
پنج روز از عملیات در
#جزیره_مجنون میگذشت و آقا مهدی به خاطر كار زیاد فرصتی برای استراحت نداشت.
چهرهاش زرد بود و چشمان قرمزش از بیخوابیها و شب بیداریهای ممتد حكایت میكرد.
ساعتی نگذشت كه یك گلوله خمپاره صد و بیست روی طاق سنگر فرود آمد.
داد زدم:
«بچهها آقا مهدی» همه دویدند طرف سنگر.
هنوز نرسیده بودیم كه او در حالیكه سرفه میكرد و خاكها را كنار میزد، دیدیم.
كمكش كردیم تا بیرون بیاید.
همه نگران بودند «حاج آقا طوری نشدین؟»
و او همانطور كه خاكهای لباسش را میتكاند خندید و گفت:
انگار عراقیها هم میدانند كه خواب به ما نیامده.
#شهید_مهدی_زین_الدین 🌷