🌷 تقدیم به یادگاران شهدای مدافع حرم ... 🍃 سکوت سرد اتاق و چهار تا دیوار که روی تک تک آنهاست ، قاب عکس پدر نگاهِ یخ زده اش گرم می شود با اشک به گریه گفت ، چه زیباست ، قاب عکس پدر به جای اینکه عروسک بود در آغوشش لباس های پدر را دوباره می بوید و حرف های دلش را برای پیرُهنی ... که یادگاریِ باباست ، اینچنین گوید ... سلام ، ای نفسم ، ای تمام زندگی ام سلام ، ای کس و کارم ، سلام ، بابایی دوباره بغضِ گلو ، راهِ حرف را بسته ببین که باز ، گرفته صدام ، بابایی !!! کجاست دست نوازش گرت ، کجایی تو ؟ که کودکت هوسِ بوسه ی پدر کرده کنارِ این دلِ تنها ... میانِ آغوشم ... چقدر جای تو خالی ست ، ای سفر کرده !!! هوای خانه ی بی تو عجیب دلگیر است برای دیدن چشمت عجیب دلتنگم قرار بود بیایی همیشه در خوابم نیامدی و به طرزی غریب ، دلتنگم دلم برات ، بگوید ... که باز تب کردم ولی نیامدی و حال من وخیم شد و ... از آن زمان که تو اسم مرا صدا نزدی ... بِدان که نامِ گُلت "کودکی یتیم" شد و ... ولی مرورِ همان قصه ها که می گفتی ... به کودکِ تو توان دوباره ای بخشید که بود ، دخترکی زیر آسمان کبود ... که آسمان و زمین مثلِ او دوباره ندید همان که دید روی نیزه ها سرِ باباش همان کسی که نوازش ندید ، بعدِ پدر همان که خورد ، کتک از تمام نامردان همان سه ساله که دیگر خمید ، بعدِ پدر قسم به جان رقیه ، که راه تو بابا ... ادامه دارد و من هم ادامه می دَهَمَش و مقتدای دل من رقیه خاتون است چه خوب شد ، که شدی تو ، مدافع حرمش رضا_قاسمی https://eitaa.com/deldadegi دلدادگی 💙