سلام پاسخ بخش دوم. اربعین گذشته آرزوم بود که برم کربلا و نمیشد بامعجزهای خیلی جالبی راهی کربلا شدم جوری که هیچکس باورش نمیشد.. حرم حضرت علی که بودیم بعد از نماز مغرب و عشا یه آقایی داشت تو صحن قرآن میخوند تو دلم گفتم کاش منم مرد بودم و میتونستم تو این حای مهم جلوی بقیه قران بخونم .. بادختر داییم وارد حرم شدیم دیدیم صدای قران خوندن خانم میاد پشت بلندگو خیلی تعجب کردم ..رفتیم به سمتشون و دیدیم دوتا خانم عرب پشت بلندگو دارن قرآن میخونن به دخترداییم گفتم من برم ببینم اجازه میدن که منم بخونم. بهم گفت الکی نرو معلومه که اجازه نمیدن.. کارخودمو کردم و رفتم جلو نزدیک یکیشون گفتم میشه منم بخونم ؟ به عربی گفت نه ، منم چیزی نگفتم و نشستم هنوز یکم نگذشت صدام زد و گفت بلدی؟ گفتم بله اونموقع باذوق گفتم من حافظم.. بلندگو رو بهم دادن و چند صفحه تو حرم خوندم.. همه تعجب کردن هم واسه خوندنم هم واسه اینکه توحرم اجازه نمیدادن گوشی ببریم اما من مخفیانه برده بودم و دخترداییم ازم فیلم گرفت(هنوزم که میبینم باورم نمیشه اونجا من اینکارو کردم و حضرت علی آرزوی معمولی منو برآورده کرد). همیشه دلم میخواست از بچگی خادم حرم امام رضا بشم.. از حرم که اومدم بیرون اونقدر شوکه بودیم از اینکه من قران خوندم که فیلمو تو صف غذا داشتیم میدیدیم .. یه خانم کنارم بود و گفت میشه ببینم.. اونم تعجب کرده بود هم از گوشی .. هم از خوندن توی حرم.. متوجه شدم اهل مشهد هست..بهش گفتم حرم میرید دعا کنید من یه روز بتونم خادم حرم باشم ، اینو که گفتم گفت عزیزم من مسئول خادمای خرم هستم اصلا بیا مشهد خودم کاراتو میکنم وقتی دید قرآنی هستم گفت به اینجور خادمایی افتخارهم میکنیم.. اون لحظه تو صف غذا من فقط میخواستم سجده کنم چون باورم نمیشد به این سرعت آقا امام علی خواسته هامو برآورده کرده.. اولین زیارتم بهترین زیارتم بود ان‌شاءالله قسمت همه عاشقای امیرالمومنین بشه✨ نام کاربری :یا فاطمه زهرا