راننده ماشینی در دل شب راه رو گم کرده بود و بعد از مدتی ناگهان ماشینش خاموش شد... همونجا شروع کرد به شکایت از خدا، که خدایا پس تو اون بالا داری چیکار میکنی؟!!! چون خسته بود خوابش برد و صبح که از خواب بیدار شد، از شکایت دیشبش خیلی شرمنده شد... چون ماشینش دقیقا نزدیک یه پرتگاه خطرناک خاموش شده بود... به خداوند اعتماد کنیم. به مهدی زهراس