💠 اندوه ممدوح ✴️ محمدرضا شایق میان غم ناشی از افسردگی و غم ممدوح تفکیکی را انجام می‌دهد: افسردگی ملاک‌هایی دارد؛ این‌گونه نیست که هرکسی غمگین بود بگوییم افسرده است ولو اینکه غم مداوم دارد. اولاً: غم ناشی از افسردگی یا بی‌دلیل است یا دلیل معقول ندارد. ثانیاً: در افسردگی، غم، عقل و فکر را مدیریت می‌کند، اما در غم ممدوح عقل باعث غم می‌شود؛ یعنی این غم به خاطر فهمیدن است؛ عقل حاکم بر غم است نه اینکه غم حاکم بر عقل باشد. ثالثاً: افسردگی باعث محو امیدواری صحیح می‌شود. خیلی وقت‌ها غم به انسان نشاط می‌دهد و از حالت خمودی درمی‌آورد. ✳️ آقای رفیعی هم در این‌باره اینگونه می‌گوید: در دوره‌ای هر جا بحث غم بود، یک وحشتی به جان آدم‌ها می‌افتاد؛ لذا برخی روان‌شناسان انسان‌ها را به این سمت سوق می‌دادند که در هیچ لحظه‌ای نباید احساس غمگینی کنید و کم‌کم متوجه شدند این‌طور هم نیست که احساس غم، یک چیز مذمومی باشد. آن‌ها غم را به احساس گناه تعبیر می‌کنند و می‌گویند ما فکر می‌کردیم احساس گناه همیشه ناپسند است؛ درحالی‌که احساس گناه یک انگیزه درونی است که ما را به جلو هل می‌دهد؛ بدین معنا که اگر ما یک کاری انجام دادیم، بعد حس بد و احساس گناه در درونمان پیدا کردیم، این احساس گناه، سازنده است؛ می‌شود برگشت و عذرخواهی کرد؛ و کار قبلی را تکمیل نمود. این تعابیر روان‌شناسان غربی است. ما در مباحث دینی‌مان هم می‌بینیم که دقیقاً همین‌طور است این حزن و این غم درونی، انگیزه‌ای می‌شود برای حرکت دادن و روبه‌جلو حرکت‌کردن. 📖نشریه دیده‌بان شماره 41 🆔 @Didebane_Andisheh