#عکس روزقبل حمله ازدیدگاه تپه سارات سومار
شب عملیات مسلم بن عقیل گردان حبیب ازمنطقه مین گزاری شده باسختی زیاد درزیرنورمنورهاواتش دشمن عبورکردن بچه هاتعدادی نردبان چوبی باخودهمراه داشتندمحورعبوررزمندهابه صورتی بودکه صخره های بلندکه فقط بانردبان می شدبالارفت بعضی بچه هاموقع بالا رفتن ازنردبان بدلیل استرس وگلوله باران شدیدپایین می افتادندواتفاقات وحشتناک دیگر
فرمانده گردان دستورداده بودبه هرنحوی شده ازارتفاعات بچه هابایدبالابروندنقطه ای بودuشکل که بنام (دروازه طلایی)چون تنهامکانی که اسانتربه بالای ارتفاعات می شد صعودکنندهمین نقطه بودبخاطرهمین بعثی هادردوطرف دروازه پدافندچهارلول که هواپیماها رامیزدند مستقرکرده وباان رزمندگان اسلام راکه جلوانهاداخل شیارهابودندبه رگباربسته بودندواقعاوضع سختی پیش امده بود ولی فرمانده گردان کوتاه نمی امددستوردادرزمنده هابافریادبلندتکبیربگویندوپیشروی کنندصدای تکبیررزمندگان باصدای توپ وخمپاره ورگبارمسلسلها درهم امیخته وتمام کوهستان ابه لرزه درامده بودعراقیهاکه باپیچیدن این صداهابه شدت ترسیده بودندفرارراترجیح وحرف فرماندهان خودراگوش نداده عقب نشینی میکردنداتش پدافندهای چهارلول باارپی جی۷خاموش شده بودباهمرزم خودم دراطلاعات عملیات پیش بچه ها رسیدیم حدودسه ونیم بامدادبوددریک سنگرعراقی پتورابازکرده ساعتی خوابیدم باصدای یک رزمنده که اذان صبح شده خواستم بچه هایی که زیرپتوخوابیده بودندبیدارکنم اماازجاپریدم مرده های عراقی بودکه بانارنجک رزمندهادرخواب کشته شده بودندازسنگر عراقی بیرون امدم دیدم بچه هابه من میخندندوگفتندپیش برادران بعثی خوب خوابیدی؟
#رزمنده ای ازجوین