جوان بود آمد پیش امام‌ درددل کرد: حال دلم خوب نیست... از مردم خسته شدم... از همه عاصی شده‌ام! بریده‌ام، به ته‌خط رسیده‌ام! امام فرمود: به سمت فرارکن... 💔 بیش‌تر از همیشه از شهر، از آدم‌ها، از انتظار پشت درب بسته‌ی قلب‌های مغرور، از مرورِ اثبات‌های بی‌حاصل همه چیزدانی‌ها، از جدل‌های تاریک، از دردهای بی‌درمان، از دلتنگی‌های بی‌انتها خسته‌ام... بیش از همیشه، محتاجم به زیارت... من...همین منِ کم‌طاقت شده،به اذان حرم کرببلا محتاجم... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ورود به اتاق مشاوره🚪: 🌱🌻 https://eitaa.com/dindarmani