📌 در ستایش آیه‌های ظنّی بر آن امر یقینی [یادداشتی درباره برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی»] [ بخش دوم ] (ادامه از بخش اول)...ثانیاً کلان‌روایت حاکم بر هستی را به ما معرفی می‌کند که هم معیار صدق و کذب خرده‌روایت‌ها و نشانه‌ها و هم زمینه و بستر تفسیر آنهاست. به عنوان نمونه در مورد آنچه از زبان تجربه‌گران در برنامه زندگی پس از زندگی می‌شنویم اولاً یکی از معیارهای صدق آن است که با روایت کلی دین از جهان پس از مرگ و نظام ارزشی اعمال خیر و شر سازگار باشد و ثانیاً در تفسیر و تعبیر آنچه تجربه‌گر در شهود خود دیده، کلان‌روایت‌های دین نقش محوری ایفا می‌کنند. تجربه‌گر ممکن است به دلیل محدودیت‌های وجودی و ذهنی خود، درک ناقصی از شهود خود داشته باشد و روایت بسیطی از آن ارائه نماید، مانند کسی از قواعد حاکم بر بازی فوتبال بی‌خبر است و می‌خواهد بازی فوتبالی را که تماشا کرده برای دیگری گزارش نماید. بنابراین علاوه بر «روایت خبری» او، وجود یک «روایت تحلیلی» از همان اتفاق که توسط نشانه‌شناس دینی خلق می‌شود، می‌تواند ابعاد دیگری از آن شهود را هویدا کند. 🔹 هفتم «زندگی پس از زندگی» به سراغ آیه‌های تکوینی گرانبهایی رفته که به علل مختلفی تاکنون توسط تجربه‌گرانش پنهان نگه داشته شده‌اند یا نهایتاً تعداد معدودی از آن مطلع بوده‌اند. این برنامه تلاش کرده تا این تکه‌آینه‌ها را از زیر خاک بیرون بکشد، کمی آنها را صیقل دهد و مخاطبان را پای سفره آنها بنشاند. نشانه‌هایی که هرچند هرکدام به تنهایی برای ما یقینی نیستند، اما ما را مهمان یکی از یقینی‌ترین حقائق هستی یعنی مرگ می‌کنند؛ حقیقتی آنقدر عظیم که حتی احتمال آن نیز انسان را تکان می‌دهد. فرهنگ حاکم بر یک جامعه نقش مهمی در مواجهه با نشانه‌های ظنی دارد. فرهنگ بسیطی که ظن را یا به یقین ملحق کند یا آن را کالعدم بپندارد، از نشستن بر سفره نشانه‌های ظنّی محروم می‌ماند؛ عده‌ای این نشانه‌ها را تکذیب می‌کنند و عده‌ای با ملحق کردن آنها به نشانه‌های یقینی، از آنها کلان‌روایت جدیدی می‌سازند که در نگاه آنها حتی معیار صدق و کذب کلان‌روایت دین قرار می‌گیرد. معتقدم فرهنگ امروز ما ظرفیت نشستن پای این سفره را دارد. شاید اگر در دهه‌های پیشین چنین برنامه‌ای ساخته می‌شد یا از تجربه‌گران قدّیس می‌ساختند و برای تبرّک لباس‌هایشان تکه‌تکه می‌شد یا آماج تهمت‌ها و تکذیب‌ها واقع می‌شدند. 🔹 هشتم «زندگی پس از زندگی» یک شروع است برای شنیدن روایت‌هایی که تاکنون نشنیده‌ایم، برای درک کردن بیشتر «المتجلی لخلقه بخلقه» و چشم باز کردن به تجلّی خدا در زندگی بندگانش. لزومی ندارد که تجربه‌گران شهودی غیرمتعارف داشته باشند تا به سراغ آنها برویم. هرکس در زندگی تجربه‌ای از مهربانی‌های خاص خدا دارد که معمولاً آنها را تا آخر عمر ناگفته باقی می‌گذارد. مردم کتابهای سیّاری هستند که معمولا ناخوانده باقی می‌مانند تا اینکه روزی در دل خاک آرام گیرند. این کتاب‌ها را دریابیم.. @dinrasaneh